چکیده:
در این پژوهش میزان شیوع سندرم فرسودگی شغلی را در بین معلمان و کارکنان آموزش و پرورش و رابطهء آن را با مقطع آموزشی،مدرک تحصیلی،جنسیت،و موقعیت جغرافیایی سنجیده شد.به این منظور یک نمونه شامل 8601 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند و پرسشنامهء فرسودگی شغلی مازلاک را تکمیل کردند.نتایج نشان داد که:1-در اکثر آزمودنیها(%96 درصد)درجاتی از فرسودگی شغلی(خفیف تا شدید)وجود دارد.2-تفاوت فرسودگی شغلی معلمان مقاطع آموزشی سهگانه و کادر اداری در چند مورد معنادار است.3- میزان فرسودگی شغلی معلمان و کارکنان مرد بیشتر از زنان است.4-بین فرسودگی شغلی و مدرک تحصیلی رابطهء مثبت وجود دارد.5-میزان فرسودگی شغلی در معلمان و کارکنان شهرها و نواحی مختلف،متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
"پژوهش حاضر با توجه به نقش و تأثیر سلامت روان مربیان و دستاندرکاران تعلیم و تربیت، به دنبال یافتن پاسخی برای این مسأله بود که در مربیان و مسؤولان آموزش و پرورش میزان شیوع فرسودگی شغلی در چه حد است و با متغیرهای جنسیت،مدرک تحصیلی،مقطع آموزشی،و موقعیت جغرافیایی،چه ارتباطی دارد؟روش جامعه آماری مورد مطالعه،شامل تمامی معلمان و کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان کرمان بود که حداقل 2 سال سابقه خدمت داشتند و نمونه آماری 8601 نفر از افراد جامعه فوق بودند که براساس جدول کرجسی3و مورگان4به تفکیک هر مقطع و کادر اداری مشخص شدند(خوینژاد،0831).
ادامه جدول 1 توزیع فراوانی افراد گروه نمونه (به تصویر صفحه مراجعه شود) 2-آیا میزان فرسودگی شغلی در معلمان مقاطع مختلف تحصیلی،متفاوت است؟ برای پاسخ به این سؤال از روش تحلیل واریانس (ANOVA) و آزمون توکی استفاده شد.
در تبیین تفاوت مشاهده شده بین معلمان و کارکنان اداری سازمان از آنجا که میان فضای کار در سازمان ادای و فضای کار در بخش آموزشی تفاوت وجود دارد،میتوان به عواملی همچون سیاستهای ویژهء مدیریت سازمان،سخت و غیرقابل انعطاف بودن قوانین و مقررات،گاه مبهم بودن نقش فرد در سازمان،نبود امکانات لازم برای رشد و ترقی،پایین بودن سطح رضایت از شغل یا سازمان محل کار،یکنواخت و تکراری بودن مسؤولیتها،ارتباط کمتر با افراد و مراجعان متنوع،عدم تناسب نظام ارزشیابی با عملکرد شغلی افراد،و جایگزین شدن رابطهها به جای ضوابط،و مانند آنها اشاره کرد."