چکیده:
ارزش هر معرفت به موضوع آن بستگی دارد و با توجه به عظمت حضرت حق، معرفت خدا از اهم معارف خواهد بود. نحلههای مختلف دینی در این خصوص، روشها و باورهای مختلفی را برگزیدهاند؛ برخی به گمان عظمت بخشیدن به معرفتالله آن را غیر قابل اکتساب و یک افاضه الاهی میپندارند. اینان دخالت نظر و تلاش عقل برای این معرفت را امری غیر ممکن و بیهوده میشمارند؛ اما گروه دیگر، کسب معرفت الاهی را از اهم وظایف و تکالیف انسانی و اولین واجب میدانند. در این مقاله سعی شده تا با دلایل عقلی و نقلی، اکتسابی بودن معرفتالله و لزوم آن اثبات شود و نظریه تنها افاضی بودن معرفت نیز نقد گردد.
خلاصه ماشینی:
"طی کردن راههای وصول، با دو امر میسر است: «ایمان» و «معرفت» که اگر این دو نباشند و تنها عقل فلسفی در بین باشد، هرگز انسان نمیتواند با پیمودن راه درست سیر و سلوک روحانی و با یاری خداوند به آن درجه برسد و از انوار عالم غیب بهرهمند گردد؛ چنانکه صدرا میگوید: فلاسفه و صاحبان عقل نظری، از ادراک امور جهان دیگر برکنار و معزول هستند و علمای ظاهر از اهل اسلام و اهل اجتهاد هم تصدیق و قبول اجمالی (بدون تدبر و تفصیل) نموده و به تمام آنچه در شرع وارد شده و شارع از آن خبر داده است، اقرار میکنند.
» (همان: 205) نیز مؤمنی که ایمانش تقلیدی است، اگر در هنگام مرگ بر ایمانش باقی بماند، درجه او پایینترین درجه مقربان است و این حال کسی است که از گناهان کبیره دوری جسته، تمامی واجبات یعنی اعمال پنجگانه دیانت (نماز، روزه، زکات، حج و جهاد) را انجام دهد؛ اما کسی که گناه کبیره انجام میدهد و بعضی از ارکان اسلام را رها میکند و به آنها عمل نمینماید، اگر پیش از مرگ توبه کند و درستکار شود، به کسانی که گناهان کبیره انجام ندادهاند، ملحق میگردد؛ چراکه توبهکنندة از گناه، همانند کسی است که گناه نکرده است؛ ولی اگر توبه نکند، در هنگام مرگ با مشکل مواجه میشود؛ چون ممکن است بر اثر اصرار بر گناه، مرگ او علت زایل شدن ایمانش باشد و به سرانجام بد دچار شود؛ چون اگر ایمان تقلیدی باشد با کوچکترین شک و تردید و خیالی، پذیرای تباهی و نابودی است."