چکیده:
پویشهای صنعتی،فناوری و جمعیتی دو سده اخیر،زیستبومهای موجود در زیستکره را به شدت فروسائیدهاند،به گونهای که تداوم آنها مانایی و پایایی حیات و تمدن را با ابهام روبرو کرده است.با فروپاشی نظام ژئوپلیتیک جنگ سرد، مخاطرات محیطی حساسیت جامعه و کنشگران سیاسی را برانگیخت و دانش بوم- شناسی با توجه به سرشت دوگانه انسانی-محیطیاش در تدوین ادبیات امنیت و سیاست بسیار اثر گذار ظاهر شد.با توجه به تعداد زوایای نگرش به بومشناسی، بومشناسی سیاسی در این میانه خوش درخشیده و توجه بسیاری از پژوهشگران و کنشگران سیاسی را در بازنمایی مخاطرات محیطی به خود جلب کرده است.
Industrial and technological activities of the last two centuries have highly overused ecologies available in our biosphere in a way that their continuity and stability will endanger our life and civilization. After the collapse of the Cold War geopolitical structure، environmental destructions and hazards caused social and political activists to react. Ecology has had a great effect on the security and policy literature due to its humane – environmental nature. As we know، ecology has different dimensions among which political ecology has helped researchers and political activists to reflect environmental destructions.
خلاصه ماشینی:
در بعد ملی نیز زمینهساز پیدایش تنگناهای محیطی و پاگیری جنبشهای اجتماعی محیط زیست محوری شده که مشروعیت و کارکرد نظام سیاسیهای موجود را با چالشهای غیر سنتی رویارو کرده است.
به نظر میرسد رویکرد بهره کشانه موجود از طبیعت در قالب استفاده بیرویه و مدیریت نابخرادانه منابع موجود،ماندگاری تمدن و تداوم حیات زیستکره را به چالش کشانده،به گونهای که آسیبهای زیست محیطی کنونی و نابودی بسیاری از گونههای جانوری و پیدایش انواع بیماریهای نوپدید در مدت نیم سده اخیر،گواهی بر این روند ناخوشایند بوده است.
در طول چند ده اخیر،پیدایش اصطلاحات نوینی همانند امنیت زیستمحیطی، اکوپلیتیک،بومشناسی سیاسی،توسعه پایدار،محیطگرایی،جنبشها و اندیشه یا اکولوژی در جایگاه یکی از رشتههای علوم طبیعی که همسانی بالایی با جغرافیای زیستی نیز دارد،نقش برجستهای در تبیین مناسبات انسان با محیط از زوایای مختلف فرهنگی،سیاسی و اقتصادی یافته،زیرا نمیتوان محیط را جدای از بستر اقتصادی و اجتماعی آن بررسی کرد.
اکولوژی به عنوان نظام علمی،مطالعه پیوندها،به هم وابستگیها و جریان انرژی است که در محدوده و یا میان موجودات زنده و اکوسیستم(زیستبوم)وجود دارد،اما در معنای جدیدتر سیاسی،اشاره به چشماندازی دارد که برای حفظ و پاسداشت محیط طبیعی مورد استفاده قرار میگیرد.
امروزه،عمده مسائل و تنگناهای زیستمحیطی صرفا جستار محلی و ملی نیستند،بلکه با توجه به وابستگی متقابل و تفکیکناپذیر محیط زیست با مباحث کلان انسانی همچون اقتصاد، فرهنگ،توسعه،سیاست و به ویژه نوع خاص آن یعنی ژئوپلتیک،اخلاق،فلسفه و عرفان و بسیاری دیگر از جنبههای مادی و معنوی حیات انسانها،در واقع هر تنگنای زیستمحیطی در هر اندازه و حتی محدود درون مرزهای قراردادی،مشکلی برای کره زمین و باشندگان آن است.