چکیده:
توصیف مختصات ظاهری شخصیت داستانی یکی از عناصر اصلی شخصیت پردازی است که شامل وصف چهره، اندام، پوشش و حرکت می شود. از این بین عنصر پوشش در داستان های نظامی گنجوی، از عناصر برجسته ای است که علاوه بر پرداخت زیبایی شخصیت، از لحاظ جمال شناسی نیز قابل بررسی و تامل است.
اصل پوشیدگی در زمان تاریخی وقوع داستان (دوران ساسانی) معادل پرهیزکاری است و در زمان بازآفرینی داستان نیز به دلایل مذهبی و فرهنگی، پوشیدگی نشانه فضیلت اخلاقی است. از سوی دیگر در سنت ادبی فارسی به ندرت با توصیف برهنگی مواجهیم. حکیم گنجه با توجه به فرهنگ، تاریخ داستان و سنت ادبی به ترسیم شکل ظاهری شخصیت ها و طبعا پوشش آن ها می پردازد.
در این مقاله برآنیم با بررسی انواع پوشش در داستان خسرو و شیرین و مطابقت آن با الگوهای پوشش در زمان ساسانی و سلجوقی، به تصویر کلی پوشش در سخن نظامی دست یابیم.
The characterization of appearance is one of the important elements in personification that includes the description of face، size، movement، effect and clothing. Clothing is an important element of personification in Nezami’s versified stories. Moreover، clothing is the original religious custom in the Sasani era، when the story of khosrow & Shirin happened and it is the symbol of abstinence in the Islamic period when the Hakim of Ganjeh composed this story. On the other hand، generally، there is no image of nakedness in the traditions of Persian literature. Therefor، Nizami regarded these traditions and customs in characterization of clothing. In this paper، attempts are made to describe the pattern of clothing in Khosrow & Shirin of Nizami.
خلاصه ماشینی:
"از سویی کلهداری نشانۀ صاحب مقام بودن نیز هست،زیرا درتوصیف شیرین از زبان شاپور میخوانیم: {Sپری دختی پری بگذار ماهی#به زیر مقنعه صاحب کلاهیS}(نظامی،همان،50،ب 3)باید توجه داشت که ذکر کلهداری برای خسرو تا قبل از زمان پادشاهی او نیز قابلتوجیه است زیرا وی هنوز صاحب تخت و تاج نشده است: {Sکله لعل و قبا لعل و کمر لعل#رخش هم لعل یابی لعل در لعلS}(همان،71،ب 13)و پس از پادشاهی نیز با وصفی که از تاج خسرو آوردیم،مبرهن است که وینمیتوانسته غیر از مواقعی که بر تخت مینشیند تاج را بر فراز سر خود داشته باشد.
در اشعار مسعود سعد آمده است: {Sتاجهاشان بود بر سر از عتیق و لاجورد#قرطههاشان بود در بر از پرند و پرنیانS}(مسعود سعد،1339:259،ب 3)چنانکه گفته شد ذکر جنس لباس در داستان خسرو و شیرین و بهطورکلی درادب فارسی کهن از مجازهای رایج است: {Sزده بر ماه خنده بر قصب راه#پرند آن قصبپوشان چون ماهS}(نظامی،1385:61،ب 7){Sپرندی آسمانگون بر میان زد#شد اندر آب و آتش در جهان زدS}(همان،77،ب 11)&%06518MADG065G% {Sدر آب نیلگون چون گل نشسته#پرندی نیلگون تا ناف بستهS}(همان،80،ب 20){Sفروپوشید گلناری پرندی#بر او هر شاخ گیسو چون کمندیS}(همان،304،ب 13) .
بهطور قطع نمیتوان روشن کرد کهنظامی بیش از همه به کدامیک از این سه الگو توجه داشته است،اما به نظر میرسدتأثیر الگوی سنت ادبی بیش از دو عامل دیگر بوده است؛زیرا اغلب عناصر پوشش درداستان خسرو و شیرین در شعر شعرای پیش از نظامی و یا معاصران وی وجود و سابقهدارد."