چکیده:
در این نوشتار کوشش میشود تاثیر فرهنگ سیاسی بر مشارکت سیاسی زنان و دانشجویان با رویکردی توصیفی-تحلیلی نمایانده شود.فرض اصلی مقاله این است که هرچند مؤلفههای فرهنگ سیاسی در ایران همچون:فرهنگ آمریت-تابعیت،عدم تساهل و سعه صدر،خشونت و سیاستگریزی سبب کاهش مشارکت سیاسی زنان و دانشجویان در طول تاریخ گردیده است، لیکن در مقاطع خاص تاریخی مشارکت سیاسی افزایش یافته است.چنانکه در انقلاب مشروطه، مشارکت سیاسی عملی بهطور چشمگیری افزایش یافت و حتی زنان نیز برای اولین بار دست به فعالیتهای سیاسی زدند.بهطور مشخص در انقلاب اسلامی ایران،مشارکت سیاسی زنان به کمال رسید.در این انقلاب برای نخستین بار زنان نقشی و سهمی برابر با مردان یافتند.این انقلاب تجلی مشارکت سیاسی در ایران بود.هرچند اندکاندک از گرمی آن کاسته شد.
خلاصه ماشینی:
"فرض اصلی مقاله این است که هرچند مؤلفههای فرهنگ سیاسی در ایران همچون:فرهنگ آمریت-تابعیت،عدم تساهل و سعه صدر،خشونت و سیاستگریزی سبب کاهش مشارکت سیاسی زنان و دانشجویان در طول تاریخ گردیده است، لیکن در مقاطع خاص تاریخی مشارکت سیاسی افزایش یافته است.
دائرۀ المعارف بین المللی علوم اجتماعی،تعریف زیر را از این مفهوم ارائه میدهد: مشارکت سیاسی فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیرمستقیم در سیاستگذاری عمومی است (Huntington,1976:15-17) .
فرهنگ سیاسی که بر حق شهروندان در امور سیاسی تاکید میکند با شعارهای اساسی از قبیل توسعه سیاسی و اجتماعی،جامعه مدنی،اجرای اصول بر جای مانده قانون اساسی و تاکید بر مشارکت به پیروزی دست مییابد و اگر بخواهد این شعارها را به اجرا درآورد باید منابع ارتباطی خود را با قشرهای مختلف ملت به بهترین وجه حفظ نماید.
نگاهی گذرا به دو دهه اول انقلاب اسلامی ایران نشان میدهد که هرجا فرهنگ سیاسی تابعیت یا انقیاد غلبه داشته مشارکت سیاسی مردم کم و بیتفاوتی سیاسی و مسئولیتگریزی فزونی یافته است.
از آنجا که بحران،هرج و مرج به وجود میآورد در پی آن فضای ترس و اضطراب حاکم میشود و این خود، عامل کنارهگیری از سیاست و انزواگرایی است،تندروی گروههای سیاسی در اوایل انقلاب اسلامی و دایره تنگی که حکومت برای فعالیت و اعمال نظر و مشارکت در نظر گرفت،باعث سیاستزدگی در دانشگاهها شد."