چکیده:
گسل تاریخی دولت و ملت یکی از جدی ترین مشکلاتی که تاریخ گذشته ما را به خود مشغول می داشت، حضور اقتدار سیاسی فاقد مشروعیت دینی بود، این مشکل به موازات گسترش و تعمیق باورهای سیاسی تشیع، ظهور و بروز بیش تری می یافت، قدرت سیاسی جامعه این گسل و شکاف اجتماعی را که بین دولت و مردم پدید می آمد، از طریق اعتماد به قدرت نظامی خود پوشش می داد. به همین دلیل شکل غالب قدرت ها به صورت مدینه تغلب یا غلبه می باشد که به آن در آثار فارابی(1) و خواجه نصیرالدین طوسی(2) توجه شده است. انسجام کلان اجتماعی در این نوع از جامعه متکی به پشتوانه قدرت نظامی حاکمان است و حاکمان قدرت نظامی خود را آن چنان که در آثار ابن خلدون توجه شده(3) از مناسبات ایلات و عشایر تامین می کردند. آنان هرگاه توان نظامی خود را از دست می دادند و یا در رقابت با قدرتی دیگر توان مقاومت نمی یافتند، از صحنه زندگی مردم خارج می شدند
خلاصه ماشینی:
"تفکر شیعی یک تفکر آنارشیستی نیست تا هر نوع حاکمیتی را نامشروع بخواند و فاصله پیروان خود را با اقتدارهای سیاسی برای همیشه نگهدارد، در تفکر سیاسی تشیع، ظرفیت پاسخ گفتن به پرسشی که در اثر حضور اجتماعی این تفکر پدید آمده بود، وجود داشت و عالمان دینی با استفاده از همین ظرفیت بود که با حفظ ابعاد سلبی تفکر شیعی، حضور سازنده و فعال مذهب را ابتدا در قالب عدالتخانه و سپس با عنوان مشروطه، تئوریزه کردند و این تئوری اولین نظریهای بود که در صدر تاریخ معاصر ایران برای اصلاح مشکلات اجتماعی و تأمین مشارکت فعال شیعیان به عرصه حیات سیاسی جامعه وارد شد.
» (11) عدالتخانه و مشروطه طرحی بود که با استفاده از اندیشه سیاسی تشیع شکل گرفت، لذا میتوانست موضعگیری سلبی و خاموش و منفعلانه جامعه شیعی را که بر گسل دولت و ملت دامن میزد به سوی رفتاری فعال و رقابتآمیز هدایت کند و راهکارهای حضور و مشارکت مردم را در بخشهایی از فعالیتهای اجتماعی تأمین نماید.
ولایت فقیه نظریهای است که میتواند فاصله و گسل دولت و ملت را در جامعه شیعی به طور کامل حذف کند، دیگر نظریهها و از جمله آنچه در جنبش عدالتخانه و مشروطه مطرح شد، گرچه شیعیان را به سوی نوعی حرکت اجتماعی فعال بسیج میکند، لکن فاصله مردم و دولت را به شرحی که پیش از این گذشت به طور کامل حذف نمیکند."