چکیده:
مؤلف، ویلیام چیتیک، در اندک برگهای موجود بخوبی توانسته است آنچه را که خود از آن به «مکتب ابن عربی» یاد میکند ارائه نماید. وی در گام نخست
آنچه را که از «مکتب ابن عربی» در نگاه دارد را برمیشمارد، سپس نشان میدهد، چسان، قونوی، پسرخوانده او، با ایجاد حلقه خویش، اندیشههای شیخ را به
واژگانی فلسفی ـ عرفانی پیچیده، گسترش داده است. مقاله بر کتاب «فصوص الحکم» او بهعنوان «شناخته شده و پرخوانده شدهترین» از میان بسیار کارهای
ابن عربی پای میفشرد، و شروح گوناگون نگاشته شده را برمیشمرد. در پایان نیز، نویسنده، بر دیگر اعضای مکتب در سراسر گستره جهان اسلام اشارت میکند.
خلاصه ماشینی:
"» (19) گرچه قونوی با نسبت به ابنعربی از گرایشهای فلسفی بیشتری برخوردار بود، ولی در عین حال او نیز برداشته شدن پردههای میان خویش و خداوند را آزموده است؛ و بارها به ما گوشزد مینماید که این همان روشی است که از طریق آن میداند.
حال آنکه، هیچگونه دلیل و گواهی در نگاشتههای وی، بر این گفته وجود ندارد؛ گو اینکه شرح حال نویسان نخستین نیز گفتهاند که رومی نسبت به رویکرد فلسفی قونوی و پیروانش سخت بدبین بوده است.
(29) نخستین شرح پیروان ابنعربی بر فصوص گویا ازان تلمسانی باشد که همه متن را ارائه مینماید، ولی تنها چندی از گزارههای بالنسبه کوچک را بر میگزیند و پیوسته گوشزد میکند که «معنی بازمانده بخش آشکار است.
براستی، در اینجا، صدر الدین قونوی خود نمونه بزرگی از این دست میباشد، چه هویدا سازی نسبتا سامانه وار و همچنین تکیه او بر مسائل فلسفی، بجای روی کرد ویژه بر قرآن و یا حدیث، به هیچ رو با نوشتهها و یا احتمالا با آموزههای شفاهی که وی از پیر خویش دریافت کرده بوده است، همخوانی ندارد.
با توجه به آموزههای فلسفی نخستین وی، امر شگفت آوری نیست که شرح فصوص او روند پدید آمده به کمک قونوی را، برای نمایش متن به شیوهای فلسفی برجسته نماید، به دیگر سخن شیوهای که در آن، رویکرد کاشانی از رویکرد ابنعربی دیگر گون میگردد، به گونهای ویژه در تأویل القرآن وی آشکار میباشد، و شگفت آور اینکه خود این کتاب به نام ابنعربی بچاپ رسیده است."