چکیده:
این مقاله نخست به وصف تجربه عرفانی و بیان تفاوت آن با تجربه دینی و تجربه باطنی میپردازد که میتوان گفت: هر کدام به ترتیب زیر مجموعهای از
دیگری و اخص از آن تلقی میشود؛ سپس به مبحث معیار صدق در تجربه عرفانی از دو دیدگاه: 1. فرد تجربهکننده؛ 2. دیگران (مخاطبان) میپردازد و ابتدا
ملاکهای حجیت تجربه عرفانی برای واجد تجربه، سپس حجیت آن برای دیگران بررسی، و به برخی شبهات در این جهت پاسخ داده شده، و نظر استاد و
برخی معیارهای عام در حیطه نخست و اجماع و اتفاق آرا و عدم تنافی با عقل قطعی و نقل معتبر در حیطه دوم بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
") و نیز احساس عینیت در تجارب معرفتی که مستلزم پیرایشگری و تعالی بخشی فرد تجربهکننده (سالک) است و به نوعی تحول (دیرپا یا زودگذر) در زندگی فرد و تخلق او به اخلاق الاهی و در نهایت به تجربه فنا و بقا میانجامد و ویژگیهای ذیل را دارد: ــ از راه ولایت؛ محبت، تهذیب و معرفت نفس همراه با روشهایی نظیر مراقبه و جمعیت درونی از طریق ذکر، فکر، نفی خواطر، تخلی و پیرایش درونی در جریان سلوک یا بدوا از راه جذبه است؛ ــ معرفت بخش (از طریق علم حضوری) و سعادتبخش است؛ ــ متعلق آن، تجلیات ذاتی، اسمایی و افعالی حق در قالب رؤیت انوار یا صور ملکوتی و مکاشفات معنوی یا صوری است؛ ــ نهایت آن؛ تجربه فنا، بقاء، قرب نوافل، قرب فرائض و مظهریت فرد به اسما و صفات الاهی است.
ارتباط بین سه نوع تجربه باطنی، دینی، و عرفانی را میتوان به نحو عموم و خصوص مطلق چنین ترسیم کرد: تجارب وحیانی و وحی انبیا نیز از دید عارفان، نوعی عالی از تجربه عرفانی و از همان سنخ علوم حضوری خطاناپذیر است (7) با این تفاوت که نه تنها خود آن معرفت و دریافت آن از جانب انبیا از خطا مصون است، بلکه انتقال آن به علم حصولی و عالم مفاهیم و سپس ترجمان این علم حصولی به عالم زبان و الفاظ و مخاطبه دیگران نیز معصوم و خطاناپذیر است.
عدم مخالفت با شریعت اعم از جنبه نظری (معارف و اصول عقاید) یا جنبه عملی (دستورات و شرایع) آن، امری لازم در تجارب معتبر عرفانی قلمداد شده است؛ (18) بدینجهت، ورود عنصری خلاف نص قطعی شرع، نزد عارفان مسلمان میتواند نشاندهنده منشأ نفسانی تجربه باطنی باشد؛ البته مخالفت با نقل ظنی، لزوما به طرد مکاشفه و مانند آن نمیانجامد؛ چرا که در صورت یقینی بودن قرینه، ظاهر مظنون است که تأویل میشود، نه قرینه."