چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر بازاندیشی در عمل بر تفکر انتقادی دانشجو معلمان انجام گرفت.طرح پژوهشی از نوع طرحهای عاملی(عامل جنسیت با دو سطح و عامل کاربندی با دو سطح«روش بازاندیشی در عمل و روش سنتی»بود.آزمودنیها را 93 نفر از دانشجویان مراکز تربیت معلم چهارگانهء تبریز در دو گروه آزمایش(24 دختر و 22 پسر)و دو گروه شاهد(25 دختر و 22 پسر)تشکیل دادند.به منظور جمعآوری اطلاعات از دو ابزار آزمون تفکر انتقادی واتسون-گلیزر(فرم الف)با پنج مؤلفه(استنباط، تشخیص پیشفرضها،استنتاج،تعبیر و تفسیرو ارزشیابی دلایل)و پرسشنامهء آمادگی تفکر انتقادی کالیفرنیا با هشت مؤلفه(حقیقتجویی،گرایش به موقعیت مسئله،اعتماد به قضاوت خود،تحلیلی بودن،کنترل خود، کنجکاوی ذهنی،عمل منظم و پختگی در قضاوت)استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید.نتایج تحقیق نشان داد که روش بازاندیشی در عمل موجب رشد مهارت تفکر انتقادی(استنتاج قیاسی)و گرایش تفکر انتقادی(کنجکاوی ذهنی،عمل منظم و پختگی در قضاوت)دانشجو معلمان میشود.بین دانشجو معلمان دختر و پسر از نظر تأثیر بازاندیشی بر تفکر انتقادی تفاوتی وجود نداشت.
خلاصه ماشینی:
"براساس دیدگاه سازندهگرایی شناختی پیاژه نیز میتوان گفت که ساختهای ذهنی دانشجو-معلمان از طریق مواجهه با یک مسئلهء واقعی در کلاس درس و تأمل و تفکر در مورد بررسی مسئلهء پیش آمده دچار حالت عدم تعادل شده و آنها به تلاش فکر وادار شدهاند تا با جستجوی اطلاعات و تبادل اندیشه و از طریق کنش متقابل در گروههای کوچک،افکار دیگران را تجربه کرده و ساختارهای فکری خود را که در ابتدا از چهارچوب داوری خودمحورانه شکل گرفته بود،تغییر دهند.
بنابراین،دانشجویانی که تجربهء بازاندیشی در عمل داشتهاند،از آنجا که در مباحث گروهی خود به طرح مسئله یا موردی که در کلاس درس با آن مواجه شدند پرداخته و اعضای گروه دربارهء آن مطالعه،بحث،اندیشه و اظهارنظر کردهاند و نیز در این جلسات از اندیشههای خود با ذکر دلایل متکی بر حقایق از مفاهیم و اصول علمی دفاع کردهاند،در این فرایند آنها توانایی لازم برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی عقاید،اندیشههای خود و دیگران را کسب کردهاند و در واقع،بازاندیشی به عنوان نوعی فعالیت فکری موجب تقویت منش و گرایشهای انتقادی شده است.
از یافتههای دیگر پژوهش حاضر این است که روش بازاندیشی بر سایر مؤلفههای مهارت تفکر انتقادی مانند استنباط،تشخیص پیشفرضها،تعبیر و تفسیر و ارزشیابی دلایل و مؤلفههای مختلف گراش و منش تفکر انتقادی(حقیقتجویی،گرایش به موقعیت مسئله،اعتماد به قضاوت خود،تحلیلی بودن و کنترل خود)مؤثر نبوده است و هیچ تفاوت معنیداری در مؤلفههای مذکور در دانشجو-معلمان دو گروه مشاهده نشده است.
با توجه به نتایج پژوهش حاضر مبنی بر تأثیر بازاندیشی بر تفکر انتقادی دانشجو-معلمان،پیشنهاد میشود برای افزایش مهارت تعبیر و تفسیر و رشد گرایش کنجکاوی ذهنی،عمل منظم و پختگی در قضاوت دانشجو-معلمان،مهارت بازاندیشی در استانداردهای آموزشی معلمان در نظر گرفته شود."