چکیده:
.نویسنده در این سطور به بیان دیدگاه فلسفی و دینی ویتگنشتاین** و پیوند آنها با
یک دیگر میپردازد. در این باره وی نخست رویکرد فلسفی متقدم ویتگنشتاین را بیان
کرده؛ سپس بطور گستردهتر دیدگاه متأخر وی و پیوند مفاهیم (بازیهای زبانی) و (صور
حیات) با دیدگاه ایمانگرایانه و غیر معرفتبخش او و پیروانش را عرضه داشته است.
مترجم در انتها برای ارزیابی آرای ویتگنشتاین بابی گشوده، و مولفه های فلسفی نگرش
دینی او را برشمرده و ملاحظاتی بر ان افزوده است.
This article is review and evaluation of 42-37 and 59-72 of the following Book: Stiver Dan R. The Philosophy of Religious Language، Sign، Symbol، and Story، oxford: Blackwell Publishers 1996.
Stiver in these pages expands philosophical views of Ludwig Wittgenstein and its effect on his rreligious position. In this regard، he briefly explain’s Wittgenstein s mer and later philosophy including his idea of "language game" and "form of life" Then the author turns to the relation between Wittgenstein’s later view and his noncognitive understanding of religious language and what is called "Wittgensteinian fideism" Finally the translator evaluates Stiver’s analysis of Wittgenstein and adds some critics to it.
خلاصه ماشینی:
"چنان که اخیرا در مطالعات دربارة زندگی ویتگنشتاین روشن شده, او به واقع در آن زمان معتقد بوده است که ما در عبارات روشن دربارة جهان تجربی یا در عبارات ضرور در بارة منطق فقط باید از زبان تکمعنا استفاده کنیم؛ اما او به طور قطع معتقد بود که آن چه بیشترین اهمیت را داشتند ( اخلاق, زیباییشناسی, و دین عرفانی ) باعث شدند تا زبان تجربی، اهمیت خود را از دست بدهد.
نتیجة مؤلفههای فوق ویتگنشتاین با تکیه به مؤلفههای پیشین معتقد است که به دلیل فقدان مفاهیم مشترک و عدم دستیابی به معیارهای داوری مشترک میان بازیهای گوناگون زبانی، آنها از یک دیگر جدا هستند و هر یک تابع قواعد خاص خود است و امکان داوری مشترک در بارة همة بازیهای زبانی با معیارهای مشترک وجود ندارد.
وقتی به کارگیری هر گونه مفهوم مشترکی میان بازیهای زبانی غیر ممکن باشد، هیچ گونه داوری مشترکی برای کل بازیهای زبانی ممکن نخواهد بود؛ درحالی که طرح خود نظریة ویتگنشتاین مستلزم امکان طرح مفاهیمی مشترک و قابل کاربرد در بازیهای گوناگون زبانی است؛ مانند واژههای زبان, معیار, معنا, کاربرد, مشترک, کارآموزی, فعالیت, معیشت, ترکیب, بازیگر, تماشاگر.
آیا خود نظریه پردازیهای ویتگنشتاین، مستلزم بیان اصول مشترکی برای فهم و زبان و ارائة داوری کلی نیست؟ به عبارت دیگر، خود ادعای ویتگنشتاین که (ما نمیتوانیم داوری و سخنی بیرون از زبان داشته باشیم و هر داوری ارائه دهیم، فقط به درون بازی زبانی خاص محدود است) داوری مربوط به تمام بازیهای زبانی است، نه بازی زبانی خاص."