چکیده:
فطرت (بالمعنی الاخص) که عبارت است از خلقت خاص و سرشت ازلی آدمی, منشأ پارهای
شناختها و گرایشهای متعالی است؛ دین نیز فطرت نمون
است؛و فطرت غیر از عقل وشهود است؛ فطرت, دستکم دارای
سهکاربرد در زمینه دینپژوهی است :
1.کشف پارهای از گزارهها و آموزههای دینی،
2.کمک به کاربرد دیگر مدارک دینی معتبر، درکشف و فهم معارف دین,
3.ارزشیابی و آسیبشناسی معرفت دینی.
مؤلف پس از پیشنهاد ساختار جامع تحقیق نهایی برای اثبات نظریة خویش, در این مقاله
سعی کرده است ضمن اثبات فطرتمندی انسان و فطرتنمونی دین و تبیین تمایز عقل و فطرت,
فهرستی جامع از کارکردهای عام و خاص فطرت در دین پژوهی ارائه کند.
The heavenly fitrat is human's eternal substance that works as source of transcendental senses and consciousness. This article aims to raise a case for the authenticity and validity of the supreme innate nature (fitrat e bareen) in the discovering and understanding religious statements and teachings. It also examines the applicability of fitrat in the evaluation and pathology of religious cognition. The article begins with a definition of fitrat، then، it describes the differences of intellect and fitrat from three approaches:
1.Conceptual approach;
2.Narrative approach;
3.Functional approach;
The author presents eleven reasons to prove that human beings are equipped with an innate nature. Referring to functions of fitrat he، finally، explains the role of religion in the realm of practical and theoretical wisdoms.
خلاصه ماشینی:
"** عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی تاریخ دریافت: 28/11/82 تاریخ تأیید: 19/2/84 مقدمه این مقاله درصدد طرح «حجیت فطرت برین آدمی (فطرت بالمعنی الأخص) در کشف و درک گزارهها و آموزههای دینی، و نیز امکان کاربرد آن در ارزشیابی و آسیبشناسی معرفت دینی» است؛ تبیین و اثبات این مدعا در گرو بازپژوهی دقیق و عمیق مباحثی است که فهرست اجمالی آن در زیر میآید: مبحث یکم ـ مفهومشناسی و اطلاقات فطرت و فطری در علوم و آراء گوناگون: 1ـ تلقی و اطلاقات فطرت در فلسفههای اسلامی و غربی.
[6] استاد جوادی آملی، با اشاره به تفاوت آیهی فوق با آیات قبلی گروه پنج، آنها را دو گروه جدا از هم قلمداد کردهاند، ایشان در ذکر تفاوت این دو دسته آیات میفرماید: آیات اول، وصف حال آدمی پس از ظهور هر خطری است اما آیهی اخیر، اشاره به مورد خاص و احیانا تنها حالت سفر دریایی دارد؛ (جوادی آملی، فطرت در قرآن، ص ) چنانکه ملاحظه میفرمایید این حد تفاوت، برای توجیه فاذا رکبوا فی الفلک دعواالله مخلصین له الدین فلما نجیهم الی البر اذا هم یشرکون[1](عنکبوت (29):65) 6/1) آیات مثبت فطرانی بودن دیانت و دینداری، از راه حب و شوق به لاهوتیات؛ آیاتی که اذعان میدارد که اگر دین تحمیل بر بشر میبود هرگز در بشر اشتیاق نفسانی و جذبهی روحانی بدان حاصل نمیگشت، اگر انسان کشش به سمت دین دارد از آن جهت است که احکام آن پاسخ به خواستههای درونی و باطنی اوست، مانند: ولکن الله حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم [2](حجرات (49):7) والذین آمنوا اشد حبا لله[3] (بقره (2):165) البته به آیات دیگری نیز میتوان برای اثبات مدعا استشهاد کرد،[4] مانند: بقره (2):130-139؛ انعام (6): 14و78-79؛ احزاب (33):72 و یس (36):60، الذاریات (51):20ـ 21."