چکیده:
درباره اخلاق، علوم گوناگونی پدید آمده است که هر کدام به جنبه خاصی در باره آن
میپردازد؛ مثل علم اخلاق، اخلاق وصفی، فلسفه اخلاق و ...
فلسفه اخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد و میتوان مباحث آن را به
شکل ذیل تنظیم کرد:
1. مبادی تصویری همچون مفاد باید و نباید، حسن و قبح، مسؤولیت، ارزش، الزام.
2. مبادی تصدیقی همچون ماهیت قضایای اخلاقی، مدرک قضایای اخلاقی، معیارهای قضایای
اخلاقی، کلیت قضایای اخلاقی، رابطه باید و هست.
3. نظام اخلاق اسلام و مبانی آن
بایستههای فلسفه اسلامی عبارتند از: ارائه نظام اخلاقی با همه تفاصیل، استخراج یک
فلسفه اخلاق از آیات و روایات، بیان نتایج دور و نزدیک نظام اخلاقی اسلام.
خلاصه ماشینی:
"عقل علمی و نظری و مباحث مربوط به حسن و قبح و نیز سعادت و شقاوت نفس انسانی در کلمات فارابی و ابن سینا، ملاصدرا و دیگر فیلسوفان و مباحث حسن و قبح عقلی و شرعی در مباحث متکلمان و نیز مفاد باید و نباید و حسن و قبح و بحث در باب مصالح و مفاسد در اصول و معیارهای کلی و جزئی خوب و بد در اخلاق اسلامی، همه گویای وجود این مباحث در فرهنگ و اندیشه اسلامی اندیشهوران مسلمان است و انسجام آنها بهوسیله علامه طباطبایی و شهید مطهری و دیگر بزرگان تأکید بر آن و کتابهای فراوانی که هم اکنون در این باب بهوسیله محققان مسلمان به نگارش درآمده، ظهور و بروز این حقیقت است.
شیعه و متعزله اراده الاهی و اخلاق دینی را کاشف نظام اخلاقی صحیح میدانند و معتقدند که عقل به تنهایی فقط کلیات اخلاق را کشف میکند وادارک روابط پیچده بین افعال و صفات و نتایج از توانایی عقل بیرون است و انسان به وحی نیاز دارد؛ ولی اشاعره اراده الاهی را جاعل نظام اخلاقی میدانند؛ به گونهای که اگر خداوند کذب را خوب و صدق را بد قلمداد، میکرد همان نظام اخلاقی صحیح بود؛ از این رو در تفکر شیعه و معتزله میتوان نظام معقولی را برای اخلاق در کلیات ارائه داد و با مباحث دین آن را به صورت تفضیلی ارائه کرد و همین مباحث مطرح در فلسفه اخلاق از یک طرف و مباحث مربوط به خداشناسی نفس فلسفی از طرف دیگر، پارهای از مبانی کلامی،پایههای فکری آن نظام خواهند شد؛ بهطور مثال، امور ذیل در تشکیل یک نوع نظام اخلاقی میتواند موثر باشد: 1."