چکیده:
با ظهور فلسفههای مضاف ضرورت تدوین فلسفة منطق امری اجتناب ناپذیر شده است و
مجموعه فراهم شده در این نوشتار مروری در مباحث منطقی قدیم و تأمل درآنها به منظور
بدست آوردن سؤالات فلسفی دربارة آنها است سؤالاتی که برخی از آنها را خود
منطقدانان مسلمان در لابلای مباحث منطقی پاسخ گفتهاند و برخی نیز مباحثی است که
در حوزة فلسفه منطق قابل طرح است و پاسخ میطلبد.
بیشک مباحثی که در حوزه فلسفة منطق قابل طرح است فراتر از این مقداری است که در
اینجا مطرح شدهاند. در این مجموعه سعی شده است مسائل فلسفه منطق بر اساس منطق قدیم
مطرح شود ولی احیانا پرسشهای فلسفی در مورد منطق جدید مطرح شده است که با مباحث
منطق قدیم بیارتباط نیست از قبیل اعتبار جدول ارزش تابع ارزش، تابع ارزش بودن
متصله و منفصله.
خلاصه ماشینی:
"هر چند در منطق این علامت ®، &، Uacute; را مثلا شرط، عطف و فصل مینامیم میتوانیم اینها را شرط، عطف و فصل ننامیم و صرفا بگوییم پیکان، هشت و هفت؛ اما در بخش سمنتیک دقیقا آنها را شرط، عاطف و فاصل میدانیم و بر اساس آن صدق و کذب آنها را تعیین میکنیم؛ بنابراین، با توجه به مباحثی که در منطق سنتی وجود دارد میتوان گفت: فرامنطق قرابت بیشتری با خود منطق دارد تا با فلسفه منطق؛ بلکه از نظر منطقدانان مسلمان این نوع مباحث بخشی از منطق به شمار میآیند؛ ولی در عین حال حوزه پژوهشی فلسفة منطق با فرامنطق همپوشی دارند: قلمرو فلسفة منطق مرتبط با قلمرو فرامنطق و در عین حال متمایز از آن است.
فلسفه منطق نیز به پرسشهایی در بارة نظامهای صوری منطقی میپردازد؛ اما این پرسشها فلسفیاند، نه صوری محض؛ برای مثال، در مبحث منطق جملههای دو ارزشی و چند ارزشی متعارف فیلسوف به دنبال آن است که بداند به چه معنایی ـ اگر چنین معنایی وجود داشته باشد ـ منطقهای چند ارزشی جایگزینهایی برای منطق دو ارزشیاند؟ آیا باید میان منطق دو ارزشی و منطق چند ارزشی یکی را انتخاب کرد؟ در این صورت آن انتخاب بر چه مبنایی است؟ اگر نظام چند ارزشی انتخاب شود، لوازم مفهوم صدق چگونه خواهد بود؟ و قس علی هذا.
نمونههایی از مباحث در فرامنطق و فلسفه منطق اگر ما بخواهیم علم منطق را به همان ترکیب سنتیاش حفظ کنیم، یعنی ملتزم باشیم و بپذیریم که منطق علمی است که طرق مختلف تعریف و استدلال را در دو جهت ماده و صورت بیان میکند و نیز مانند امروزیها بپذیریم که فلسفة هر علم، مستقل از آن علم است، باید مباحثی را که به دو حوزة تعریف و استنتاج ناظر هستند از خود این دو جدا، و فلسفة منطق را تدوین کنیم."