چکیده:
در این مقاله هیلاری پاتنم به نقد آرای پوپر درباره روششناسی علمی میپردازد. وی دیدگاه پوپر دربارة استقرا را تبیین و سپس آن را نقد میکند. به اعتقاد پوپر اگرچه دانشمندان از استقرا استفاده نمیکنند اما نظریههای علمی میتوانند از راه استقرا تقویت شوند. بدینسان پوپر، نظرگاه خاصی دربارة استقرا دارد و تا اندازهای نقش آن را در علم میپذیرد.
خلاصه ماشینی:
"تصور ما از “معرفت”، “احتمال”، “یقین” و غیره، همگی به عمل مرتبطند وغالبا در زمینههایی به کار میروند که عمل مطمح نظر است: آیا من میتوانم با اطمینان به اندیشة خاصی تکیه کنم؟ آیا میتوانم عجالتا با احتیاط بر آن تکیه کنم؟ آیا لازم است بازبینیاش کنم؟ اگر «این قانون با درجة بالایی تقویت شده»، «این قانون مقبول علم است»، و تعابیری مشابه صرفا به این معنی باشند که «این قانون در مقابل آزمونهای سخت تاب آورده است» و هیچ نمیگوید که قانونی که تا به حال در مقابل آزمونهای سخت تاب آورده، احتمالا پس از این هم در مقابل آزمونهای دیگر، نظیر آزمونهای ناشی از کاربرد یا تلاش برای کاربرد، تاب خواهد آورد، آنگاه حق با پوپر است؛ اما علم در نتیجه، فعالیت کاملا بیاهمیتی خواهد شد.
ما باید دو سؤال را از هم جدا کنیم: آیا پوپر درست میگوید که زمانی که دانشمند از پذیرفتن نظریهای سخن میگوید، منظورش چیست یا چه باید باشد؛ و آیا پوپر در مورد روشی که برای اسناد آن منزلت به نظریات به کار میرود درست میگوید؟ آنچه بر آن اصرار میورزم این است که توضیح او از آن روش، با طرح متداول هماهنگ است، حتی اگر تفسیر او از آن منزلت بسیار متفاوت باشد.
حال مسئله آتی را خواهیم داشت: نظریه : جع ک 1: گک گک دیگر: ؟؟؟ تبیین شونده: مدار اورانوس توجه دارید که مسئله، یافتن قوانین تبیین کننده نیست (هرچند که گاهی ممکن است، در مسئلهای از نوع طرح 2)؛ بلکه یافتن فرضیات دیگری است دربارة شرایط اولیه و حدی که بر منظومه شمسی حاکمند، که همراه با قانون جاذبة عمومی و دیگر قوانینی که جع را میسازند (یعنی قوانین مکانیک نیوتنی) فرد را قادر میسازند که مدار اورانوس را تبیین کند."