چکیده:
این مقاله در پی مطرح نمودن مسئلهای اساسی در مورد ریشهیابی بسیاری از پیشرفتهای جدید غرب در حیطه نجوم و ستارهشناسی است. و ریشههای اصلی این پیشرفتها را در دوره طلایی علوم اسلامی معرفی میکند. بزرگترین تعالیهای مربوط به علم نجوم که امروزه در غرب شاهد آن هستیم، در متون اولیه اسلامی تکوین یافته و توسط عدهای از دانشمندان خلاق اسلامی در دوره شکوفایی علوم اسلامی به تعالی رسیده است. و تقریبا هر آنچه که امروزه در میان غربیها رایج است، جزو میراث مسلمانان است. آنچه در این صدد میخوانیم عبارت است از: تاریخچه مختصری از مخالفتهای باستاننشینان با نظریه زمینمرکزی، نوآوری مسلمانان در زمینه مکانیک سماوی، موقعیت زمین و خورشید در آسمان از زبان متون دینی (آیات و روایات)، دلالت آیاتی از قرآن بر حرکت زمین و سیارات، روایات صریح در مورد مرکزیت خورشید، حرکت زمین، و سیستم خورشیدمرکزی.
خلاصه ماشینی:
"با در نظر گرفتن این نگرش تاریخی به مسئله، و شروع اولین نقادیهای غربیها از نظریه زمینمرکزی چندین قرن بعد از مسلمانان، به خوبی روشن میشود که دستآوردهای علمی مسلمانان چقدر با اهمیت و قابل توجه بوده است؛ درحالیکه هیچ نوع توجه و رویکردی به این مسئله از سوی دانشمندان غربی به وقوع نپیوسته است.
و کل فی فلک یسبحون یعنی هریک از خورشید و ماه و نجوم و کواکب دیگر در مسیر خاص به خود حرکت میکند و در فضا شناور است، همانطور که ماهی در آب شنا میکند، پس کلمه فلک عبارت است از همان مدار فضایی که هریک از اجرام آسمانی در یکی از آن مدارها سیر میکنند، و چون چنین است بعید نیست که مراد از کلمه کل هر یک از خورشید و ماه و شب و روز باشد، هرچند که در کلام خدای تعالی شاهدی بر این معنا نیست و اگر در جمله یسبحون ضمیر جمعی آورده که خاص عقلا است، برای این است که اشاره کند به اینکه هر یک از اجرام فلکی در برابر مشیت خدا رام است و امر او را اطاعت میکند، عینا مانند عقلا، همچنان که این تعبیر در جای دیگر نیز آمده و فرموده است: ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للأرض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین."