چکیده:
«اصلاحات» در اسلام، یک دکترین روشن، انسانی، قاطع و دینی است و بهترین الگو برای اصلاحات حکومتی و اجتماعی در اسلام، دیدگاه و رفتار امام علیبنابیطالب(ع) در دوران حاکمیت و خلافت است. مقاله، به نمونهای از مواضع، سخنرانیها و بخشنامههای حکومتی امام «ع» در ابتدای پذیرش حاکمیت، اشاره نموده و براستی که این کلمات مقدس که همچون صاعقه بر سر سوءاستفادهچیان فرود میآید، بینیاز از هر توضیح و تکملهای است:
خلاصه ماشینی:
"آیا با اسلام آوردن خود بر خدا و رسولش منت مینهید؟ خداوند است که بر شما منت مینهد که به راه ایمان هدایتتان کرده؛ اگر صادق باشید!»(5) پس آنگاه فرمود: «من ابوالحسن هستم ـ این جمله را به هنگام خشم میفرمود ـ هشدار که این دنیا که شما آن را آرزو میکنید و بدان دل میبندید و مایه خشم و شادی شما میشود، خانه شما نیست و منزلی که برای آن آفریده شده باشید نیست.
]» امام فرمود: «آیا از این مال، چیزی را به خود اختصاص دادهام؟ آیا یکی از مسلمانان دارای حق و حکمی بوده است و من از درک یا ادای آن عاجز بودهام؟» گفتند: «پناه به خدا!» فرمود: «پس از کدام کار من ناخشنود هستید که به مخالفت با من برخاستهاید؟» گفتند: «از اینکه در تقسیم اموال به شیوه عمر بن خطاب عمل نمیکنی.
تو بهره ما از بیتالمال را همچون بهره دیگران قرار دادهای و در تقسیم غنائمی که خداوند با نیروی شمشیرها و نیزههامان به ما ارزانی فرموده و به وسیله سواره نظام و پیاده نظام خویش به آن دست یافتهایم و دعوت ما [بهسوی اسلام] آن را ثمر بخشیده و آن را از کسانی که اسلام را جز به اجبار نپذیرفتهاند، به اکراه ستاندهایم، میان ما و کسانی که همطرازمان نیستند، مساوات برقرار کردهای!» امام فرمود: «و اما اینکه گفتید با شما مشاوره نمیکنم؛ به خدا سوگند که مرا در پذیرش ولایت رغبتی نبود، اما شما مرا به آن فراخواندید و عهدهدار آن ساختید.
امام فرمود: «اما اینکه گفتی لازم است آنان را در مقام خود ابقا کنم، به خدا سوگند که خود یقین دارم این کار برای اصلاح وضع دنیای من مفید است؛ لیکن با شناختی که از کارگزاران عثمان دارم، حق اقتضا میکند که هرگز هیچ یک از ایشان را به ولایت نگمارم."