چکیده:
هدف از این بحث آن است که با استناد به منابع معتبر عرفان اسلامی، به دفع توهمی
بپردازیم که عدهای به خطا دچار آن گشته و چنین میپندارند که از نظر عرفا، شریعت
چندان اهمیت نداشته و یک عارف چندان پایبند عمل به احکام شرع نمیباشد! گرچه چنین
توهمی دانسته یا ندانسته، سابقهای طولانی دارد، اما اخیرا گاه جدیتر از گذشته
مطرح شده و عدهای از مدعیان روشنفکری کشورمان با برداشتی خام از فکر و فرهنگ جدید
غرب، جنبه عرفانی دینداری را از جنبه فقهی آن جدا کرده و بدین سان میخواهند
بگویند که میتوان شریعت و فقه را جدی نگرفته و دینداری عارف بود و بس![1]
اکنون میخواهیم بدانیم که آیا واقعا چنین است؟ آیا عرفا به شریعت و فقه اعتنای
چندانی ندارند؟ یا اینکه چنین فکری خطا بوده و توهمی بیش نیست؟ و اگر خطا و توهم
است،منشأ این خطا و توهم چیست؟
در اینجا باید سه مسأله را روشن کنیم:
- اول: جایگاه شریعت در سلوک عرفانی.
- دوم: سقوط تکلیف در مراحلی از سلوک.
- سوم: مبنای ادامه پرستش پس از وصول به حق.
خلاصه ماشینی:
"در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم[83] چنانکه مولوی نیز حرکت انسان را از جمادی تا نباتی و از آنجا تا حیوان و انسان و از آنجا تا مرگ مطرح کرده، پس از مرگ هم این حرکت را ادامه میدهد: از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان سر زدم مردم از حیوانی و آدم شدم چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم حملهای دیگر بمیرم از بشر تـا بـر آرم از مـلایـک بـال و پـر بار دیگر از ملک قربان شوم آن چـه انـدر وهـم نـاید آن شـوم بار دیگر بایدم جستن ز جو کـل شـیء هـالـک الـا وجـهـه[84] و چون حرکت و راه ادامه دارد، سالک از عمل بینیاز نخواهد بود و طبعا هر چه درجه و مقام بالاتر باشد، عبادت و پرستش بیشتر و کاملتر خواهد بود.
» غرض از نقل عین عبارت ابنعربی و ترجمه آن، تاکید بر این نکته است که از نظر ابن عربی (کسی که در عرفان اسلامی از موقعیت ممتازی برخودار است) مسأله سقوط تکلیف یا رفع آن، در هیچ شرایطی معنا نداشته و همه موجودات در همه حالات خود، زیر حکم و فرمان شریعتاند؛ اگرچه این احکام و فرمانها، براساس دگرگونی حالات موجودات، تغییر میپذیرند.
آنکه بنابر مطالب و نکات مذکور، اگر کسی هرگونه اعمال و رفتار دیگری را، غیر از صورت اعمال شریعت محمدی و به جای دستورات معین دینی انجام دهد، نشان آن خواهد بود که دچار وسوسه شیطان شده و هنوز در اسارت «خودی» و «خودخواهی» است، چنین کسی باید برای بهبود حال خود تلاش کند تا از این انحراف نجات یابد."