خلاصه ماشینی:
"مهابهاراتا را چهکسی نگاشته است؟به راستی شکسپیر چگونه آدمی بوده است؟ما از افکار و آراء و از ذوق او چه میدانیم؟ وقتی ما یکی از داستانهای خندهآوری را میشنویم که یکباره در همهجا بر سر زبانها افتاده و نقل مجالس است-و این بسیار شایع است و این پافشاری در ابداع داستان در نزد عموم مردم شایان ستایش-(یکی از همین داستانای جذاب،کوتاه ولی کامل که به تازگی شنیدهایم-و ما را سخت به خنده انداخته است-را بهخاطر بیاوریم)،بلافاصله به فکر فرومیرویم،و همیشه از خود میپرسیم:«بهراستی چه کسی میتوانسته اینچنین داستان شگرفی را خلق کند؟پاسخ نیز همیشه در پرده ابهام،همچون راز باقی میماند،همچون بسیاری از پاسخها برای پرسشهایی در این زمینه،بیشک،همه ما،در لحظههای خاص، داستانهای را نقل میکنیم،که در همان لحظه به وجودشان احتیاج داریم؛و سپس در اینجا و آنجا میبینیم که همان داستانها از دهان این یا آن،با همان جذابیت روز نخست،با همان بداعت توصیفناپذیر تکرار میشود.
در میان مدارکی که قاضی ژان دوکوراس ارایه میدهد هیچ رأی روشنگری در این مورد وجود ندارد؛او فقط به آنچه که روی داده است اشاره دارد(و حتی در بسیاری از جوانب و بهویژه همین مورد-یعنی رابطه این زن و مرد-جانب احتیاط را رها نمیکند).
در بسیاری از مواقع-و این برداشتی یأس آور است-گفته میشود سینما،بهخاطر طبیعت خویش (همیشه محدود در مستطیلی نورانی است،پرتوافکن شده بر روی دیوارهای سپیدرنگ)،این سؤال را مطرح میکند که آیا تنها اختلاف واقعی میان فیلمهای سینمایی همان داستانی نیست که حکایت میکنند."