خلاصه ماشینی:
بنابراین معنای نرماتیو دموکراسی چیست؟ از آنرو که از دموکراسی تعاریف و برداشتهای مختلفی در طول تاریخ شده است و در واقع دچار تحول مفهومی گردیده است،در جریان کاربرد معنای مشخصی که از آن افاده میکنیم چیست؟مسأله دیگر آنکه واقعا آنچه که از آن افاده میکنیم با آنچه که در جهان بیرون بنام آن در جریان است برابری و همانندی دارد؟مسأله بعد آنکه آیا این مفهوم صرفا درحد اجمالی باقی میماند یا آنکه میتواند به تفصیل برود؟ موضوع مهمتر آنکه اگر میگوئیم در طول تاریخ برداشتهای متفاوتی از آن به دست داده شده،فرایند آن و بطول دقیقتر سیر تکوین آن چیست؟دموکراسی نوین همان دموکراسی باستان است؟اگر اینچنین هست چگونه آنرا اثبات میکنیم و چرا برداشتها در طول این مدت متفاوت است؟اگر چنین نیست چه اختلافی بین ایندو وجود دارد؟چه وجه اشتراکی در این بین جستجو میکنیم؟هر بحثی در حوزه علوم انسانی ابتدا با تعریف شروع میگردد و چون در این حوزه علوم از دقت لازم همچون علوم ریاضی برخوردار نیست لذا تعریف جامع و مانع از مفاهیم مشکل است.
ایرادهایی که افلاطون به دموکراسی مستقیم زمان خود گرفت گرچه برخی مربوط به احساسات شخصی او و نگرانی ناشی از مرگ سقراط و شرائط بد زمانه بود که همه را متوجه نوع نظام سیاسی میدانست،علیرغم آن ایرادات اصولی وی به بنیاد فلسفی آن واقع شد و به گونهای عمق دارد که حتی میتوان آن ایرادات را به دموکراسی قرن بیستم که غیرمستقیم و منحصر به فرد است و تفاوتهای فراوان با آن دارد نیز وارد کرد.