خلاصه ماشینی:
سوم)لیبرال دموکراسی؛از عمل تا نظر دیوید هلد (David Held) از جمله پژوهشگرانی برجسته حوزه«دموکراسی»در کتاب «مدلهای دموکراسی»پس از سیر در الگوهای متفاوت دموکراسی و نقد و ارزیابی آنها،در نهایت چنین استنتج میکند که یک نظام دموکراتیک چنانکه«دال»هم گفته،برچند پایه استوار است: 1.
به همین علت جوامع غربی در نظر وی چیزی بیش از الیگارشیهای لیبرال نیستند: «دموکراسی ظاهرا به معنای قدرت مردم است حال آنکه رژیمهای دمکراتیک زیر سلطهء قشرهای خاصی چون سرمایهداران و صاحبان صنایع بزرگ،نظام اداری،مقامات عالی رتبه دولتی و سیاسی قرار دارند.
«هلد»با اشاره به تغییر فضای حاکم بر جهان از «دولت-کشوری»به جهان-شمولی که وی از آن به«دولت کیهانی» Cosmopolition) (Government) یاد نموده است-از شکلگیری «دموکراسیای کیهانی» cosmopolition) (Democracy) خبر میدهد که این دموکراسی، اگرچه از خانواده بزرگ دموکراسی به شمار میآید،اما از حیثح عملی و نظری بسیار فراتر از «دموکراسی لیبرال»عمل نموده و ویژگیهای خاص خود را دارد؛ویژگیهایی که به آن رخصت تحمیلگری و سلطهجویی را صراحتا میبخشد.
»71 حال جای طرح این پرسش وجود دارد که در صورت پذیرش تعریف فوق-به مثابه تعریفی که با وسعتبخشی به مفهوم دموکراسی توانسته آن را دام چالشهای نظری و عملی موجود بر سر راه دموکراسی رهایی بخشد-آیا مجالی برای نقد وضعی سیاسی بسیاری از کشورها که دارای نظام انتخاباتی جا افتادهای متناسب با شرایط سیاسی،اقتصادی و فرهنگی خود هستند،از سوی قایلان به دموکراسی لیبرال،میماند؟ اساسا دموکراسی در این سطح و اندازه،معارض جدیای ندارد و چنین به نظر میرسد که عموم نظامهای سیاسی حاکم،به نوعی به آن وفادارند و با این تعریف،اکثرا دموکراتیک هستند.