چکیده:
فتحنامهها،نامههایی بودند که از سوی سلاطین یا فرماندهان لشکر به جهت اعلان رسمی فتوحات و پیروزی در عملیات نظامی به اطراف و اکناف ممالک،خطاب به ملوک، سلاطین و ولات فرستاده میشدند.به نظر میرسد تقریبا از دورهء خلفای راشدین تا دورهء افشاریه نگارش فتحنامه در جهان اسلام رایج بوده است این نامهها جزو اسناد و مکاتیب ادبی،سیاسی و اجتماعی محسوب میشدند و حاوی اطلاعات ارزشمندی در خصوص اوضاع کلی جامعه،علت جنگها و فتوحات بودند،حتی مطالعهء آنها در شناخت ادبیات رایج آن دوره و سبک دیوان الرسائل مؤثر بود.به طوریکه بعضی از فتحنامهها همچون تاریخ یک قوم محسوب میشدند.از عصر عباسی به بعد فتحنامه علاوه بر انعکاس اوضاع خاص حاکم بر هر دورهء حکومتی تقریبا ارکان ثابتی بر خود پذیرفتند و انسجام بیشتری یافتند.نگارندهء مقاله قصد دارد مروری کوتاه بر سیر تحول فتحنامهنویسی در جهان اسلام از آغاز تا عصر عثمانی داشته باشد و در حد بضاعت مهمترین فتحنامههای هر دوره را معرفی کند.
خلاصه ماشینی:
"». (ابن اعثم کوفی، 3731:57-47)ج-عصر اموی و عباسی در عصر اموی این سیر از نگارش فتحنامه حد اقل تا پایان دوران ولید بن عبد الملک(69- 88 هـ)دنبال شد81و فتحنامهها معمولا در نهایت ایجاز،رعایت سجع و عدم تفنن لفظی در کلام به عربی نوشته شد،براساس قراین و شواهد موجود از عصر اموی فتحنامههای موجود در آن دوره معمولا خالی از هرگونه تحمید و مقدمه بوده است و تنها خبر فتح و پیروزی و نابودی دشمن اعلام میشده است و از نعمت و احسان خداوند سپاسگزاری میکردند و از غنایم به دست آمده گزارش میدادند و نامه را با دعا برای سلامتی امیر به پایان میرساندند.
در واقع حفظ اسناد رسمی،بایگانی صحیح و مستند فتحنامهها ظاهرا بر اثر انقلابها و حوادث پیاپی که بر مردم گذشت،میسر نشد هرچند مجموعههایی از این اسناد و مکاتبات موجود است،در تهیه این مجموعهها بنا به قول عبد الحسین نوایی: «بیشتر نظر به انشاء و طرز نامهنگاری بوده یا جمعآوری منشآت فردی که قدرت قلم و دقت فکر و حدت ذهن و حسن تحریر او مورد اعجاب معاصرین و اخلاف قرار گرفته است و به عبارت دیگر نظر به ترسل بوده است نه جمع اسناد تاریخی کما اینکه در این مجموعهها نامههای دوستانه(اخوانیات)با نامههای رسمی و فرامین(سلطانیات)اغلب درهم آمیخته است و حتی در مجموعههایی که در قرون بعد به خصوص در دورهء صفویه فراهم آمده هرچند نامههای مختلف از منشیان ادوار مختلف نقل گردیده نه نظم تاریخ در آن نقل شده و نه توضیحی دربارهء نامهها داده شده است»."