چکیده:
در تفکر معاصر،وقتی سخن از رابطهء اخلاق و سیاست به میان میآید،ممکن است پرسشهای متعددی مطرح شود:آیا میان اخلاق و سیاست،نسبت«عینیت-تعامل»برقرار است؟آیا اخلاق،تابع و ابزار سیاست خواهد بود؟آیا سیاست و اخلاق با همدیگر تضاد دارند یا دو حوزهء کاملا متمایز و جدای از دیگری هستند.با تأمل در اندیشه ملا صدرا و مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه میتوان تنها به پرسشهای اینکه سیاست،خادم و تابع اخلاق باشد،یا میان اخلاق و سیاست،«وحدت-تعامل»برقرار باشد،پاسخ مثبت داد.ازاینرو،این نوشتار،متکفل بررسی همین دو پرسش است.به نظر میرسد صدر المتألهین،در خصوص نسبت میان اخلاق و سیاست،تنها دو فرضیهء«غایی- ابزاری»و«وحدت-تعامل»را از میان فرضیههای متعدد و رایج،برگزیده است.و میان اخلاق و سیاست متعارفه و متعالیه،با طرح اسفار اربعه بر محوریت توحید،پیوندی ناگسستنی ایجاد کرده است.
خلاصه ماشینی:
"مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه میتوان تنها به پرسشهای اینکه
ابن مسکویه در تعریف اخلاق میگوید:خلق و خوی،و آن حالتی است که نفس را به
میرسد این تعریف از سیاست با عقیدهء حکیمان پیشین که حکمت عملی را شامل هر نوع
و جایگاه آن دو،در حکمت داشته است؛چون این فضایل اخلاقی هستند که اگر پایدار
و هیچ یکی را قربانی دیگری نکنند؛برای این منظور،لازم است که حکمت نظری و
رابطهء اخلاق و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه
و کمال آن،لازم است مبانی نظری رابطهء اخلاق و سیاست را بهطور مختصر بررسی
حکمت عملی-اخلاق و سیاست مدن-نیز تمام اصول و معیارها را برای رسیدن به خیر و
با توجه به مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه،به دست آمد که رویکرد
پس حکمت،آزادی و عدالت درونی،زمانی حاصل میشود که تمام فضایل اخلاقی در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی از آبشخور این اصول-که بیان گردید-سیراب
بدیهی است که این نوع سیاست با اخلاق متعالیه و متعارفه،هیچ سر سازگاری ندارد؛هر
اما سیاست متعالیه،سیاستی است که کاملا مبتنیبر شریعت و توحید میباشد و به
هرچند میتواند این امور برای رسیدن به اهداف اخلاقی نیز کمک
و اخروی از چیزهایی است که تعامل میان اخلاق و سیاست را در تحقق مدینهء فاضله
مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه که عبارتند از:خیریهء وجود،خلافت
رمز کار،در این است که گاهی میان اخلاق متعارفه با سیاست متعارفه مقایسه
متعالیه،و گاهی ارتباط میان اخلاق متعالیه و سیاست متعارفه تحلیل میشود.
اساس،اگر نسبت میان سیاست متعارفه و اخلاق متعالیه در نظر گرفته شود،سیاست،تابع"