خلاصه ماشینی:
"ما باید توجه کنیم که چرا زمانی مردم کشور ما به جبهه میرفتند،ولی حتی همانها حاضر نیستند برای دیدن فیلمهای جنگی به سینما بروند!؟چرا برخی فیلمها را که ماجرای آنها در بالای شهر میگذشت دوست داشتند؟از این سو ما به عنوان متولیان هنر پیوسته (به تصویر صفحه مراجعه شود) مهدی فخیمزاده: توقعات مردم از سینما مشخص است،اما سینما توانایی بازگو کردن هر مطلبی را ندارد فیلمها را اصلاح میکنیم ولی جامعه را اصلاح نمیکنیم!در فیلمها حجاب تا ابرو میآید،اما در واقعیت حجاب از رستنگاه مو رد میشود!ما ممنوع میشویم که لباس جین تن بازیگر بکنیم و همین خواهر عزیزی که دارد از ما عکس میگیرد جین پوشیده است.
سیروس الوند: سینمای ما یک سینمای گرفتار است: سینمای خفت،مبتذل و عقب افتاده نیست (به تصویر صفحه مراجعه شود) دینامیتگذاری فرهنگی!؟ لطفی:آقای داوودنژاد،شما به عنوان کسی که در چند سال اخیر فیلمهایی با مضامین جدید ساختهاید لطفا به این سؤال پاسخ دهید که چگونه در سینمای آمریکا دروغهای بزرگ به قدری زیبا نمایش داده میشود که من مخاطب آنها را باور میکنم.
برای من این نکته بسیار سؤالبرانگیز است!در چنین شرایطی من فیلمساز چه کار باید بکنم؟!وقتی این واقعیت را میبینم از خودم میپرسم که آیا شخصی مانند اصغر فرهادی مسیر خود را تغییر نمیدهد و از واقعگرایی خارج نمیشود؟!کما اینکه مسیرش را عوض کرد!من به عنوان یک فیلمساز چهقدر تشویق میشوم که بروم و یک بار برای همیشه را بسازم؟!آقای داوودنژاد چهقدر تشویق میشود که نیاز را ادامه بدهد؟!اینها همه نوعی تخریب پنهان است!همه تله فیلمها را در 51-21 روز میرساند!من تله فیلم را 83 روز فیملبرداری و دو ماه و نیم تدوین کردم؛گفتند فلانی دیوانه است!آدم که برای تله فیلم نمیرود میرشکاری و چشم آذر را بیاورد."