خلاصه ماشینی:
"این خندهدار نیست؟!توهین از این بالاتر؟!و دو هفته بیشتر هم این فیلم نمیتواند از آن شرایط اکران برخوردار باشد!چرا اجازهی شرایط اکران مناسب برای فیلمهای فرهنگی مانند آتش سبز که کارگردان آن چند فیلم مستند هم ساخته فراهم نمیشود؟!چرا چنین فیلمهایی اکران نمیشوند تا اندک سلیقهی امثال من را عوض کنند؟!آن فیلمهای مبتذل که فروش میلیاردی خودشان را دارند،چرا شرایط اکران مناسب برای فیلمهای فرهنگی فراهم نمیشود؟!چرا یک نقدنویس جوان که نقد سروشکلدار خوبی راجع به فیلمی نوشته است و عرفان را هم میشناسد باید در حجم انبوه ابتذال گم شود؟!من ایراد را به روزنامههای خودمان هم میگیرم؛برای مثال سردبیر یکی از روزنامههای پرتیراژ ما آقای احمد غلامی هستند که ایشان به عقیدهی من نگاه کاملا فرهنگی توأم با حسن نیت دارد،ولی چرخهی فرهنگی در این زمینه چگونه دیده میشود؟!وقتی که در آن طرف قضیه قرار باشد که به خاطر نزدیک شدن به شرایط انتخاباتی،ما بخش قابل توجهی از این زمینه را اختصاص بدهیم به مسایل سیاسی و یک جریان خاص،در این اثنا یک نقدی که ارتباط پیدا کند به تئاتر یا فیلم روز کاملا هم از اصول و قواعد استاتیک و زیباییشناختی برخوردار باشد دیده نمیشود.
من در همان حوزهی نقد صحبت میکنم،چون نه فیلمسازم و نه کارگردان!چه فضایی فراهم شده تا سینماگران و منتقدان در کنار هم بنشینند و در جهت رشد و تعالی سینمای ایران صحبت کنند؟از اینکه فیلمسازان باهم قرار گذاشتند یا نه من بیاطلاعم،ولی هیچ اتفاقی نیفتاد!دست کم در حوزهی مطبوعات میدانم که به هیچ وجه چنین اتفاقی نیفتاده است!ما حتی اگر بپذیریم در میان تمامی این آفتهایی که درگیر جریان نقد یا مطبوعات سینمایی شده است نویسندگان مطرحی هم وجود دارند که میتوانند جریانساز باشند باز این سؤال مطرح میشود که با اینها چه ارتباطی برقرار شده است؟هیچ!"