چکیده:
دینداری و معنویت همواره از بحثهای چالشبرانگیز در محافل دینپژوهی بودهاند؛ مقالة حاضر با رویکردی جامعهشناختی به بررسی نقش دینداری و معنویت در فعالیتهای اجتماعی سالخوردگان میپردازد. مبنای کار این مقاله مطالعهای است که به تبیین و تحلیل تحقیقی میپردازد که توسط یک مؤسسة تحقیقاتی در دانشگاه کالیفرنیا انجام شده است. در این مطالعة طولانیمدت جامعهشناختی (مطالعة طولی)، میزان، کیفیت و عوامل مؤثر در افزایش دینداری و معنویت در گروهی از آمریکاییان در خلال چند دهه از عمرشان مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی الگوهای دینداری و معنویت در بزرگسالی و ارتباط آنها با کارکرد اجتماعی در کهنسالی از محورهای اصلی این مطالعه بود.
خلاصه ماشینی:
"هرچند ممکن است افزایش دینداری در سنین بالا شیوهای برای دفع اضطراب ایجادشده توسط یادآورهای فناپذیری و میرندگی باشد که از اواخر دورة میانسالی به بعد بهشدت برجسته میشوند، (مانند مرگ والدین، همسر یا دوستان نزدیک یا بیماری)، اما دو عامل در این خصوص وجود دارد که این تفسیر را به چالش میکشد: نخست اینکه، اضطراب مرگ با افزایش سن کاهش مییابد و سنین کهنسالی دورهای است که در آن نگرانی و دغدغه دربارة مرگ (نه فرایند آن) در پایینترین حد خود است (به عنوان مثال، Fortner and Neimeyer, 1999)؛ دوم آنکه، هرچند دینداری شرکتکنندگان در آزمایش مؤسسة توسعة انسانی طی دهههای پنجاه تا هفتاد عمرشان افزایش یافت، نمونة بهدست آمده همچنان حاکی از سطوح بالای تثبیت نظام مرتبهای در امتیازات ثبتشده در خصوص دینداری در طول همین دورة زمانی بود(r = .
معنای این مسئله این است که هرچند دینداری شرکتکنندگان در آزمون مؤسسة توسعه انسانی از دورة میانسالی تا کهنسالی افزایش مییابد، اما هر یک از شرکتکنندگان در انجام اعمال دینی هم، جایگاهشان را نسبت به افراد همطراز با خود حفظ میکردند؛ به عبارت دیگر کسانی که در دهة پنجاه عمرشان امتیاز نسبتا بالاتری در دینداری بهدست آورده بودند در دهة هفتاد نیز به همین نسبت در دینداری امتیاز بیشتری داشتند.
به عبارت دیگر، در نوشتههای موجود اظهارنظری قطعی و یقینی در پاسخ به این موضوع وجود ندارد که آیا دین خرسندی از زندگی را در هر دو صورت، یعنی هم زمانی که اوضاع خوب است و هم هنگامی که شرایط نامناسب است، تأمین میکند و یا فقط در حالت دوم کارایی دارد؟ در خلال بررسی این مسئله در میان گروه نسبتا سالم افراد مسن دریافتیم که دینداری به طور مستقیم بر روی رضایتمندی از زندگی در کهنسالی تأثیر (مثبت یا منفی) ندارد (Wink and Dillon, 2001)."