چکیده:
نویسنده به دنبال آن است که اساس دین ودایی را توضیح دهد؛ او بهترین راه را برای این کار توجه به کیهانزایی دین ودایی میداند؛ بنابراین به اسطورة مبدأ جهان میپردازد: در آغاز فقط آب وجود داشت که حامل نطفة زندگی در خود بود بعد زمین به وجود آمد که در حالت نامتعین بود اما این حالت نامتعین چندان نپایید و با مرحلة دوم کیهانزایی به پایان رسید. این مرحله با تولد ایندره در بیرون از جهان نخستین آغاز شد. نویسنده کارکرد اسطورهای ایندره را محدود به خلق جهان دوگانه میداند که در آن خیر و روشنایی در برابر شر و تاریکی قرار دارد. در ادامة مقاله به جنگ بین اسورهها، خدایان جهان نخستین ودایی، و دیوها به همراه سرکردهای آنها، ایندره، میپردازد که تداعیکنندة دوگانگی راه یافته به جهان خدایان ودایی است. در پایان مقاله نیز از ادوار جهانی و نابودی جهان سخن میگوید.
خلاصه ماشینی:
"مهم اینجا است که پس از هفت روز تیرک را پایین میکشیدند، به یک سو مینهادند و به رودخانه میانداختند، و این ممکن نبوده است مگر آنکه خویشکاری آن خدایی که نامش هم بر این تیرک است، پس از مدت زمانی به پایان رسیده باشد؛ این مهر تأیید دیگری است بر استنباط بهدستآمده از شواهد ودایی که به موجب آنها ایندره خدای فصلی بوده، عمل اسطورهای او شامل آفرینش و نوکردن جهان و آیین گشایش سال نو است.
باید این باور را، که تا زمانهای اخیر باقی مانده است، بشناسیم تا بتوانیم بفهمیم که چگونه در دورة قدیم، این فرآیند سالیانه را در نسبتهای بسیار بزرگ به مرتبة یک جهانسال فرا افکندند؛ یعنی همانطور که در باور ودایی جهان در پایان هر سال با مداخلة نیروهای بینظمی در معرض تهدید قرار میگیرد، در این باور متأخر هم، در پایان یک دوره از ادوار جهان، مقدر میشود که این جهان نابود شود و به وضعیت نخستین بینظمیاش بازگردد.
23 از این منظر، جنگ همیشگی میان بینظمی و کیهان از بین نرفته است، ولی مفهوم وداییجنگهای دورهای بین اسورهها و دیوهها ــ و به همراه آن آیین نبردهای سالانه ــ در اینجا به مفهوم یک همسازی (هارمونی) متعالی جای سپرده است؛ همسازیای که در آن کشمکشها و خصومتهای هستی ما، در شخصیت یک خدا که پس از همة فراز و نشیبهای جهان گذرا همچنان برقرار میماند، مرتفع شده است."