خلاصه ماشینی:
"حزب الله،ایدهای عملیاتیشونده است، یعنی میتواند در عمل و نیز در تعریف (از طریق قرآن و تاریخ تحولات انقلاب اسلامی)،خود را بیان کند و مجسم سازد است و در ایران،تا سنت خود را احیا نکند،توسعه و توسعه سیاسی جز داستانی در ژورنالهای روشنفکرانه نخواهد بود.
واقعیت آن است که اندیشه حزب الله ارتباط نزدیکی با ملتگرایی ایرانی دارد و فراتر از آن،تا مرحله نیل به یک ناسیونالیزم مقدس و خداوندی میماند؛ایران را تقدیس میکند و ایرانیان را به همین دلیل میستاید و برای این ستایشگری خود از پیامبر(ص)و ائمه(ع)سند میآورد...
اندیشه انقلاب اسلامی بدین نهج،اندیشهای است که میتواند همه تحولات جدید ایران را در خود بپذیرد و هضم کند یا از طریق خود توضیح دهد،اما درک اندیشه حزب الله یا درون فهمی آن،مستلزم آن است که از جامعهشناسی این تفکر به سوی فلسفه آن نرویم.
اینک زمانهای است که اندیشه انقلاب اسلامی میتواند روشنفکران ایرانی را مورد بازشناسی قرار دهد و به آنان به گونهای دیگر بنگرد (به تصویر صفحه مراجعه شود) و مخصوصا میتواند به این پرسش بپردازد که آیا ممکن است این روشنفکران با مخالفخوانیهای صریح و احساسی خود،مخصوصا در برابر انقلاب و جمهوری اسلامی و با وجود جهانگراییها فلسفی خود،عمدتا موجوداتی ایرانی باشد یا اروپایی؟و اینکه برخلاف رتوریزم(لفظی)لافزنانه خود،موجوداتی بیشتر بومی باشند تا جهانی؟و در عمق خود بیشتر سنتی باشند تا مدرن؟و بیشتر احساسی باشند تا عقلانی؟«نمودها»به کنار،غلظت ایرانی «بودن»آنها را گهگاه و در مناسبتهای خاص میتوان دریافت."