چکیده:
نگارنده در مقالهء حاضر کوشیده است مروری داشته باشد بر تکوین تاریخی،مفروضات،روششناسی نظریهء ادبی«فرمالیسم» (روسی)و نیز قرائتی فرمالیستی از شعر«راهی که اختیار نکردم»، سرودهء رابرتلی فراست،ترجمهء دکتر فتح الله مجتبائی.
خلاصه ماشینی:
منتقدان عموما اثر ادبی را پدیدهای تاریخی و محصول زمانهء خود میدانستند و لذا با اتخاذ شیوهای تاریخمبنایانه،به پژوهش دربارهء اوضاع و احوال زمانهای که اثر در آن تألیفشده بود، میپرداختند تا از این طریق بتوانند آنرا به زمینهء تاریخی مربوطش بازگردانند و در چارچوب همان زمینه آنرا تبیین کنند.
در نزد اینان نقد ادبی اساسا عبارت بود از کشف «پیام»اخلاقی متن و ربط دادن آن«پیام»به نظام اخلاقی وسیعتری که در زمان نگارش اثر وجود داشته است.
گروهی دیگر از منتقدان نیز زندگینامهء مؤلف را مبنای کار خود قرار میدادند و اعتقاد داشتند نقد هر اثر ادبی،صرفا در پرتو اطلاعات مربوط به رخدادهای زندگی کسیکه اثر را به وجود آورده است،میسّر میشود.
متقابلا مشخصهای که فرمالیسم را از کلیهء رهیافتهای متداول قبلاز آن جدا میکند،این است که فرمالیسم اهمیت اول و آخر در نقد ادبی را برای خود اثر قائل میشود(پاینده،2831:781-981).
همان گونه که از اصطلاح«ورش فرمگرا)برمیآید،فرمالیستها عمدتا به فرم ادبیات توجه داشتند؛اما این تمرکز بر جنبههای فرمی بدین معنا نیست که آنان هدفهای اخلاقی یا اجتماعی برای ادبیات در نظر نمیگرفتند؛چنانکه یکیاز فرمالیستها به نام ویکتور شکلوفسکی، در سال 7191 خاطرنشان کرده است که ادبیات ما را وامیدارد تا نگاهی دوباره به جهان بیندازیم؛ادبیات میتواند آنچه را که در اثر کثرت برخورد،مأنوس و آشنا شده است،دوباره ناآشنا و بیگانه سازد.
فرمالیستها آرای بسیار کارآمد و درخور توجهی را مطرح کردند که نقد ادبی و روش بررسی ادبیات را کاملا متحوّل کرد؛مثلا به نظر آنان،سبک،عدول از هنجار است و این عدول،قابل ارزیابی و تجزیه و تحلیل است(همان:561).
متقابلا،منتقد فرمالیست وقتی به توصیف نوع شعر یا صنایع ادبی آن بپردازد،مالا پیوندی بین این قبیل توصیفها و جنبهء تحلیلی نقد خود برقرار میکند(همان:402-502).