خلاصه ماشینی:
"علاوه بر پیشینهی تاریخی گستردهی قصههای فرهنگ عامه،ویژگیهای خاص این نوع نشان میدهد که کودکان به این مقوله بیشتر علاقه دارند و از شنیدن و خواندن آن بیشتر لذت میبرند و این نوع ادبی در طول حیات خویش« اگرچه جلوهگاه اندیشهها و آرزوهای مردم سادهی پیشین است»2اما به دلیل«زیبایی حکمت تعمیمپذیری که در خود دارند»3توانسته است ارتباط خویش را با کودکان حفظ کند.
در کودکان نیز گاه این حس پلید برتر بودن بر احساس خوب مفید بودن غلبه میکند اما،خیلی زود از بین میرود؛ آنگاه که از جمع دوستان طرد میشوند،آنگاه که تنها میمانند،آنگاه که حس خوب همکاری و باهم بودن در لحظههای لذتبخش بازی و سرگرمی از دست میرود؛اینجاست که دیگر برتریجویی،تکبر،جاهطلبی،خودخواهی و کینه جویی جایی ندارد و به همین سادگی کدورتها برطرف میشود؛زیرا شادیها و غصههای کودکان لحظهای است؛ که البته در این داستان به روشنی و به سادگی خوشایندی متناسب با ذائقهی مخاطب نمایانده شده است.
است که بین یک آسیاب بادی و بزغاله رخ میدهد و همچون داستانهای فرهنگ عامه دربارهی حیوانات سخنگو،احساسات ذکرشده در بزغاله را هنگامی که به کمک آسیاب میآید و با تلاش(به تصویر صفحه مراجعه شود) او را به چرخیدن وامیدارد،در کودکان رشد میدهد.
»81 پاسخگویی به عواطف دوران رشد،تخیل گسترده،خصوصیات بیانی و زبانی مأنوس،تناسب با ساختار ذهنی کودک و سهولت انتقال پیام،بخشهایی از ویژگیهای مناسب قابل تشخیص در داستانهای فانتزی مورد علاقهی کودکان- و داستان آسیاب،بچرخ!-است؛که البته به نظر میرسد کارکرد مؤثر دیگری در این میان نقش ایفا میکند."