خلاصه ماشینی:
"(عکس مهربان-ص 2) در شعر دیگری با نام«عینک پدر»کودک با پدرش که در جنگ نابینا شده است صحبت میکند: روی صورتت پر از غنچههای خنده است پشت عینکت،دوتا لانهی پرنده است آن پرندهها پر از صحبت خدا شدند صبح توی جبههها از قفس رها شدند..
این شعر نیز میتوانست به لحاظ تأثیرگذاری عاطفی شعر محکمی باشد،چرا که سوژه،ظرفیت و قابلیت این تأثیرگذاری را دارد،اما متأسفانه شاعر در اینجا هم در دام کلیگویی و شعار گرفتار شده است: روی صورتت پر از غنچههای خنده است پشت عینکت،دوتا لانهی پرنده است آن پرندهها پر از صحبت خدا شدند صبح توی جبههها از قفس رها شدند ای پدر!نگاه توست گرم مثل آفتاب چشمهای تو شدند هدیهای به انقلاب!
(عینک پدر،ص 21) جملهی انتهایی شعر،یک بیان کاملا بزرگسالانه است و قطعا نمیتواند نتیجهگیری و استنباط یک کودک باشد: چشمهای تو شدند هدیهای به انقلاب در یک شعر خوب معمو لا همهی عناصر پابهپای هم در تحکیم و قوت شعر حضور و نقش دارند و به نوعی،تعادل و توازن میان عناصر شعر برقرار است،اما گاه توجه بیش از حد شاعر به یک یا دو عنصر سبب میشود از دیگر عناصر و تکنیکهای شعری غافل بماند،به عنوان مثال در شعرهای کتاب«سایه مهربان»به نظر میرسد توجه بیش از حد شاعر به مضمون و عاطفه و سعی در بیان و انتقال شعر و از صورتهای خیال و آرایههای شعری غافل شود،نتیجه این میشود که اگر بخواهیم این سرودهها را به لحاظ زبان و صورتهای خیال و تکنیکهای شعری مورد بررسی قرار دهیم،چیز دندانگیر و ارزشمندی عایدمان نخواهد شد."