خلاصه ماشینی:
"ایزوتسو نیز در این کتاب از همین روش استفاده کرده است و با توجه به واژگان و الفاظی که در متن وجود دارد،کوشیده تا معنا را بیابد و یک میدان معناشناختی را تشکیل داده است،که ما در پدیدارشناسی نیز همین کار را میکنیم.
مطلب دیگری که باید گفت این است که در فرهنگ اسلامی قرآن همچون خورشید میدرخشد و این باعث میشود ما ستارهها را نبینیم؛یعنی متن را میبینیم،ولی بافت را نمیبینیم و ایزوتسو به این مسأله دقت کرده و خواسته بگوید که کلماتی که قرآن را تشکل داده،این کلمات در فرهنگ عربی وجود داشته و قابل بررسی است.
دکتر قنبری: معناشناسی میخواهد به ما میگوید که بگذارید تا متن با ما سخن بگوید خود ایزوتسو در تعریف معناشناسی گفته:معناشناسی علمی است که با نمود معنی در وسیعترین(به تصویر صفحه مراجعه شود) معنای این کلمه سروکار دارد.
سخن بر سر این است که اصلا شدنی نیست که ما یک تفسیر یقینی از کتاب مقدس ارائه کنیم؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) دکتر قنبری: اگر کتاب بار دیگر ویراستاری شود،شاید متن آن بهتر از متن کنونی شود مراد بنده از آن سه ویژگی،کتاب مقدس نبود،بلکه میخواستم بگویم بیان مفسیر نباید این سه ویژگی را داشته باشد.
وی الفاظ مورد استفاده در این روش را بر دو نوع دانست و گفت:الفاظ و مفاهیمی در متن،معنای عادی خودشان را دارند و با رجوع به فرهنگ لغات میتوان معنای آنها را دریافت و بخش دیگر الفاظیاند که در بدنه متن و با همنشینی با سایر الفاظ معنا مییابند.
محمدی ادامه داد:ایزوتسو برای آشنایی ما با این روش هفت مورد مثال ذکر میکند که برای فهم معنای واژهها میتوان از آنها استفاده کرد."