خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) >معرفی و نقد کتاب(فارسی) روششناسی مطالعات انقلاب (با تأکید بر انقلاب اسلامی ایران) نویسنده:محمد رضا طالبان چاپ اوف؛1388 ناشر:پژوهشکده امام خمینی،272 صفحه مهدی ابراهیمی اگر علم را فرآیند شناخت جهان تجربی از طریق مراجعهی سازمانیافته و برنامهریزی شده به واقعیات(از راه پژوهش)در نظر گیریم،همواره با هستهی روششناختی شواهد-استنباط یا زوج همیشگی تئوری-مشاهده سروکار داریم.
هنگامی که شورش را جوهر انقلاب بدانیم،در آن صورت میتوان مسئلهی اساسی تحقیق در حوزهی مطالعاتی انقلاب را به شکل سه پرسش مرتبط با یکدیگر در نظر گرفت:1-چرا مردم شورش میکنند؟2-کدام یک از بخشهای جامعه،بیشتر مستعد شورش هستند؟3-کدام عوامل،موجب موفقیت شورشها و سرنگونی رژیم سیاسی میشوند؟ هریک از این سؤالات،در انواع مختلف مطالعات انقلاب،یعنی کشورهای متعدد،کشورهای معدود و تککشوری،بررسی شدهاند؛اما مطالعاتی که کشورهای متعدد(بین 47 تا 150 کشور)را مقایسه کردهاند، بیشتر بر سؤال اول(شرایط عام انگیزشی برای خشونت سیاسی)تأکید (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودهاند و مطالعات تطبیقی با کشورهای معدود(بین 2 تا 12 کشور) و تککشوری،اغلب بر تعیین مشخصات گروههای اصلی شورشی و شرایط ضروری برای انقلاب موفقیتآمیز تأکید داشتهاند.
هنگامی که آثار منتشر شده در حوزهی انقلاب را مرور میکنیم، درمییابیم آنهایی که دست کم بهطور شهودی و تلویحی از راهبرد پژوهشی تطبیقی-تاریخی یا مطالعهی موردی بهره گرفتهاند،تأثیر پایدارتری در این حوزه برجای گذاشتهاند؛به عنوان مثال،کتابهای «کالبدشناسی چهار انقلاب»(کرین برینتون،1938)،«ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی»(بارینگتون مور،1966)،«دولتها و انقلابهای اجتماعی»(تدا اسکاکپول،1979)و«مقاومت شکننده» (جان فوران،1993).
این شیوهی تبیین واقعهای منفرد(مانند انقلاب اسلامی ایران)از طریق یک تئوری یا یک قضیه/فرضیهی کلی،توسط«کارل همپل» (فیلسوف علم)با عنوان مدل قانون فراگیر (covering law) یا مدل قیاسی-قانونی (Deductive-Nomological) مدنظر (به تصویر صفحه مراجعه شود) قرار گرفته که این مر،چالشهایی جدی در میان فیلسوفان علم به دنبال داشته است."