چکیده:
طی قرنهای دوم و سوم و چهارم ، انبوهی از عوامل فرهنگی ـ اجتماعی ـ علمی ایرانی به جهان اسلام راه یافت .
این عوامل ، علاوه بر آنکه در تفکر مسلمانان و زمینههای اجتماعی و هنریشان اثر میگذاشت ، گاه نامهای فارسی
خود را به دوش کشیده تقدیم زبان عربی میکرد . در این باب ، رساله تبصر جاحظ سندی پربهاست که هم نحوه
برداشت مسلمانان را از امر بازرگانی آشکار میسازد و هم انبوهی کلمه فارسی معرب در بردارد .
خلاصه ماشینی:
"ما ، تنها در شعر جاهلی ، حدود 100 کلمه فارسی یافتهایـــــــــــم ( آذرنوش ، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و شعر جاهلی عرب ) ؛ اما تردید نیست که در میان اعراب ، خاصه آن قبائلی که در همسایگی ایران میزیستند ( بخصوص شهر حیره ) کلماتبیشتری رائج بوده است که دانشمندان عصر اسلامی به برخی از آنها اشاره کردهاند .
از قرن 4 ق به بعد نیز این حال ، به دست شاهان و امیران ایرانی و سپس ترکان ، به جریان کند خود ادامه داد ؛ برعکس ، زبان فارسی که در قرن 4 و آغاز 5 ق بسیار محتاط و بردبار بود ، از آن پس ناگهان درها را به روی کلمات عربی بازکرد تا سرانجام ، حــــدود 5 قرن بعد از آن ، کار را بر خود تباه گردانید .
برای آنکه استفاده از ترجمه این رساله برای خوانندگان آسان باشد ، ما واژههای فارسی را نخست به همان شکل معرب که در متن آمده با حروف ایرانیک عرضه کردهایم و آنگاه از مجموعه این کلمات واژهنامهای تدارک دیدهایم که برحسب حروف الفبا در پایان مقاله نقل میکنیم .
نیکوترین بزیون ، بزیون مسکی ریزبافت است ، سپس بزیون راه راه ، بزیون با نقشهای فلسوار ، بزیون ساذج ، بزیون با نقش چشمان حیوان ( = المعین ) ، آنگاه بزیون خالدار ، و دستار زنانه مسکی اگر ریزبافت و خالص باشد ، بهای آن گاه به پنجاه دینار رسد .
یاسمین : این کلمه که در شعر جاهلی بکار رفته ، در سریانی هم به صورت yasma ،yasmin آمده است و بیشتر لغتشناسان معتقدند که زبان عربی آنرا از فارسی وامگرفته است ."