چکیده:
قلمرو حکومت عقل بر رد و قبول امور آیا ادیان را نیز ذر بر میگیرذ؟ آیا ایمان حاصل برهان و استدلال است
یا منشأ دیگری دارد؟ اگر در ایمان به برهان عقلی نیازی نیست پس منشأ آن چیست؟ در این مقاله پس از بحثی
اجمالی در این مقولات به بررسی و نقد نظرات ابن جوزی پرداخته شده است. ابن جوزی - واعظ، مفسر و فقیه
حنبلی - با تأکید بر لزوم عقل و استدلال برای وصول به اعتقاد دینی، کتاب تلبیس ابلیس را آغاز میکند، اما پس
از نکوهش و سرزنش فیلسوفان و ناتوان از توفیق در مناظره با آنان خواننده کتاب خویش را میان تقلید - که عقل
در آن راه ندارد - و استقلال عقلی - که ترک جمود بر ظواهر است - سردرگم رهامیسازد.
خلاصه ماشینی:
"ابن جوزی - واعظ، مفسر و فقیه حنبلی - با تأکید بر لزوم عقل و استدلال برای وصول به اعتقاد دینی، کتاب تلبیس ابلیس را آغاز میکند، اما پس از نکوهش و سرزنش فیلسوفان و ناتوان از توفیق در مناظره با آنان خواننده کتاب خویش را میان تقلید - که عقل در آن راه ندارد - و استقلال عقلی - که ترک جمود بر ظواهر است - سردرگم رهامیسازد.
نکته دیگری که ابن جوزی در آغاز کتاب خود به آن اشاره میکند این است که میگوید خداوند پس از آنکه عقل را به انسان ارزانی داشت باب نبوت را از طریق پیغمبری حضرت آدم (ع) به روی او گشود و با گشوده شدن باب نبوت حقایق از طریق وحی الهی به آدمیان تعلیم داده میشد و آنان راه رستگاری میپیمودند.
همانسان که مشاهده میشود ابن جوزی در آغاز کتاب تلبیس ابلیس به اهمیت عقل اعتراف کرده و آن را اساس ایمان و اعتقاد به شرایع آسمانی شمرده است، اما تردیدی نمیتوان داشت که ابن جوزی در اینجا به عقل نظری توجه داشته و سخنان او نیز با این عقل قابل انطباق است.
ابن جوزی در مورد اصول عقاید دو طریق را خطرناک دانسته و مردم را از قدم گذاشتن در این دو طریق بر حذر داشته است: طریق اول راهی است که پیروی از پدران و تقلید از گذشتگان اساس زندگی انسان بشمار میآید؛ طریق دوم راه کسانی است که امور غیر قابل دریافت را مورد بررسی قرار میدهند و در اقیانوسی شناگری میکنند که پایابی ندارد."