چکیده:
تعهداتی که برای شخص بوجود میآید خواه خود آن را خواسته باشد یا به او تحمیل شده باشد باید زمانی به پایان
رسد و متعهد ذمه خود را رها سازد و نمیتوان تصور نمود که بدهکار همیشه و برای ابد به طلبکار مدیون باشد، زیرا
مدیونیت دائمی او با آزادی فرد و عدالت حقوقی منافات دارد. وفای به عهد مهمترین سبب انقضای تعهد و سقوط آن
بشمار می آید که احکام و مسائل مربوط به آن بطور گستردهای در متون فقه و کتب حقوق مورد بحث قرار گرفته است.
با اینهمه، بحث از تعریف و ماهیت این عنوان مهم فقهی و حقوقی کمتر مورد توجه نویسندگان و پژوهشگران واقع
شده است. در این نوشتار سعی شده است تا از طریق بررسی و نقد نظریات مختلف که بصورت جسته گریخته وجود
دارد خلأ موجود در این زمینه رفع گردد.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب هرگاه متعهد مالی را که از افراد کلی مورد تعهد است به متعهد له تسلیم کند بدون اینکه اراده ایفای تعهد داشته باشد وفای به عهد تحقق نمیپذیرد، هر چند ممکن است دین مورد تعهد تحت عنوان تهاتر با فراهم بودن شرائط آن ساقط شود؛ بنابراین اگر پیش از فرارسیدن زمان ادای دین، مدیون فردی از افراد دین کلی خود را به داین بدهد میتواند تا پایان مدت مقرر آن را از داین پس بگیرد مگر اینکه ثابت شود متعهد در تسلیم آن ایفای تعهد را اراده کرده است و در صورتی که ایفای تعهد موجب تملیک یا انتقال حقی نباشد صرفا یک عمل قضائی است که تحقق آن نیاز به اراده انشائی متعهد ندارد، مانند اینکه مورد تعهد تسلیم عین معین به متعهد له باشد، در این صورت با تسلیم مال مزبور به مالک آن، تعهد ساقط میگردد هر چند که متعهد اراده ایفای تعهد نداشته باشد مگر اینکه ______________________________ 1 - در خصوص جواز یا لزوم وصیت، نظریات مختلفی ابراز شده است (برای تفصیل بیشتر رک: عبده، 445؛ جعفری لنگرودی، وصیت - ارث، 5-14)."