چکیده:
در جایجای احادیث و اخبار، اشاراتی یافت میشود که بر فارسیدانی و
فارسیگویی ائمه اطهار علیهمالسلام دلالت دارد. گاه یکی از این بزرگان، سخنی پارسی شنیده و
اظهار بیاطلاعی نکرده است، دیگری، به زبان فارسی به مردی ایرانی پاسخ گفته (هر
چند که گفتار وی نقل نشده)، بر زبان امامی دیگر، عبارات فارسی جاری گردیده که عین
آنها را راویان ثبت کردهاند، و خلاصه گاه عبارات، مصطلحات و یا کلماتی فارسی در
درون حدیثی وارد گردیده. نگارنده کوشیده است در درجه نخست، همه این اشارات را
گردآوری و مأخذشناسی کند و آنگاه به نقد و بیان صحت و سقم روایت بپردازد. هر چند
که نقد روایات، موضوع اصلی مقاله نیست و در جای دیگر به آن خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"فارسی در احادیث با توجه به این که احادیث و روایات منقول از خاندان رسالت علیهمالسلام در درون متون عربی صادر شدهاند، آیا ممکن است در برخی از آنها نیز سخنانی به فارسی باشد؟ آیا ائمه اطهار علیهمالسلام گاهی به فارسی هم سخن گفتهاند؟ اگر گفتهاند چگونه و چه اندازه و به چه انگیزهای؟ آیا با توجه به اینکه آن بزرگواران در مناطق عربی رشد یافته و تا پایان عمر شریفشان و امام عصر تا شروع غیبت کبری، همگی در آن جاها به سر میبردهاند، و در هیچ محلی هم زبان فارسی را فرا نگرفتهاند، امکان چنین مسألهای بوده است؟ اگر چنین امری واقع نشده و آنان هیچگاه لب به سخن فارسی نگشودهاند، پس روایاتی که حاکی از تکلم آن حضرات به فارسی است و اینجا به ذکر نمونههایی از آنها خواهیم پرداخت، چه وضعی دارند؟ آیا گمان نمیرود که این گونه روایات، یا دست کم بخشی از آنها، ساخته و پرداخته ایرانیانی دوستدار و محب خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله باشد که از سر صدق و صفای باطنی خویش و به انگیزه نزدیک کردن آن خاندان به خویشتن و ارایه پیوندی محکم بین خود و آن بزرگواران دست به جعل روایات مزبور زدهباشند؟ آیا چنین روایاتی برخاسته از حرکتهایی همچون شعوبیگری نیست که خواسته است قداستی و کرامتی از اهل بیت علیهمالسلام را معطوف خود یا ایرانیانی دیگر نماید و آن خاندان را متعلق به خویش قلمداد کند ؟!"