چکیده:
سرزمیـن ماوراءالنهـر از آخرین بخشهای ایـران قدیم بـود که در اواخـر قرن اول هـ به
تصرف مسلمانان در آمد و اسلام بر اساس مذهب سنت و جماعت با سرعت بسیار در آن سرزمین
قبول عام یافت و مردم آن منطقه به علوم اسلامی روی آوردند. شدت علاقة آنان به علوم
اسلامی به ویژه علوم قرآنی و حدیث جالب توجه و محل تأمل است. این امر که ناشی از
حاکمیت اندیشه و تقدس دینی بر تمام بخشها و زوایای زندگی آنان بود، موجب پیدایش یک
حرکت عمومی در جهت مطالعه و تحقیق و حفظ و فهم و نقل و روایت علوم قرآنی و حدیث به
عنوان دو علم مقدس شد و حاصل آن برآمدن علمای بزرگ و پیدایش تألیفات بسیار و چند
جلدی بود که شهرت و اعتبار جهانی برخی از آنان تاکنون هم باقی است. این حرکت
و پویایی که از قرن سوم هجری شروع شده بود به طور خستگی ناپذیر و بیوقفه تا سال
616 هـ ادامه داشت. این مقاله بر آن است تا با بررسی منابع دست اول که بعضا در آن
منطقه و یا خارج از آنجا، تألیف شدهاند و با یک نگاه تاریخی، تصویری از این حرکت
علمی و دستاوردهای آن به منزلة یک حرکت علمی و اجتماعی و دینی تمدن ساز در
ماوراءالنهر در سدههای پنجم و ششم هـ ارائه نماید.
خلاصه ماشینی:
"این امر که ناشی از حاکمیت اندیشه و تقدس دینی بر تمام بخشها و زوایای زندگی آنان بود، موجب پیدایش یک حرکت عمومی در جهت مطالعه و تحقیق و حفظ و فهم و نقل و روایت علوم قرآنی و حدیث به عنوان دو علم مقدس شد و حاصل آن برآمدن علمای بزرگ و پیدایش تألیفات بسیار و چند جلدی بود که شهرت و اعتبار جهانی برخی از آنان تاکنون هم باقی است.
در مجالس تفسیر که برای وعظ و ارشاد توده مردم در شهرهای بزرگی چون سمرقند و بخارا و … برگزار میشد، احتمالا بیشتر تفسیر روایی مورد توجه بود و اثر ماندگاری از این نوع تفاسیر به دست نیامده است؛ اما در لابلای کتب رجالی نام مفسران بسیاری از این دسته دیده میشود؛ از اولین مفسرانی که در واقع به عصر سامانیان تعلق داشت، قاضی ابو عبدالله حلیمی حسین بن حسن (د.
او که آثار قلمیاش به یکصد کتاب میرسید، در تفسیر قرآن سه اثر تألیف کرد: دو کتاب الاکمل الاطول فی تفسیر القرآن در چهار جلد (اصفهانی، 120؛ ابن عماد حنبلی، 4/115؛ بغدادی، ایضاح، 1/117؛ هدیة العارفین، 1/783) و التیسیر فی علم التفسیر به زبان عربی بودند (حاجی خلیفه، 1/519) و سومین اثر قرآنی وی، با نام تفسیر نسفی به زبان فارسی است که در واقع یک ترجمه ادبی و موزون و مسجع از قرآن است و از تمام محسنات فصاحت و بلاغت برخوردار و عباراتش موزون و دارای سجعهای گوناگون و آرایشهای لفظی و معنوی است.
از علمای ماوراءالنهر که در علم حدیث دستی داشتند، با عناوینی چون حافظ، امام، حاکم، مسند، محدث و امیر نیز یاد میشد و ایشان در فقه و علوم ادبی نیز صاحب نظر و دارای تألیف و اثر بودند (خطیب بغدادی، 1/139؛ نسفی، القند، 694؛ سمعانی، 1/134 ـ 135 و 5/19؛ قرشی، 2/84؛ ذهبی، تذکره، 3/156)."