خلاصه ماشینی:
"حال میگوید قوهء متخیله که آن را مفکره هم مینامند قوهای است که نفس ناطقهء انسان برای ترتیب فکر و مقدمات آن از این قوه استفاده میکند،به همین جهت هم مفکره نامیده میشود.
عدم تفاوت میان وهم و عقل مرحوم صدرا بعد از توضیح مطلب طبقنظر حکمای پیشین،میگوید که گرچه قوهء وهم با قوای دیگر متفاوت است،اما این قوهء ذاتی غیر از ذات عقل ندارد و اینها دو چیز نیستند،بلکه وهم عبارت است از اضافهء ذات عقل به امور جزیی و تدبیر آنها.
مطلبی در وحدت بعضی از قوای ادراکی در تأیید این مطلب که به طور واضح از جانب خود ملا صدرا ارائه شده از شیخ الرئیس در کتاب شفا در آخر فصل اول از مقالهء چهارم نقل قول میکند که:میتوان گفت که قوهء وهمیه عینا همان مفکره و متخیله و متذکره است و همین به عینه حاکمه است.
البته خود شیخ الرئیس در شفا میگوید:این قوه یعنی حافظه را متذکره نیز مینامند و کار حفظ و نگهداری آن چیزی است که در اوست و از آن جهت متذکره گفته میشود که دارای استعداد سریعی در ایجاد و آوردن تصویری است که بدان توجه میکند.
همچنین وقتی که صورتی را تخیل میکنیم و سپس آن را با چشم مشاهده میکنیم و میگوییم این همان صورتی است که تخیل کردهایم،باید یک قوهء مدرکهای داشته باشیم که هم بتواند صورت خیالی و هم صورت محسوس را ادراک کند تا حکم به وحدت آنها نماید.
اگر چنین است که نفس انسانی خود مدرک و محرک همهء ادراکات و افعال است،دیگر نیازی به اثبات این قوا نیست و در حقیقت راه اثبات آنها بسته میشود."