خلاصه ماشینی:
"این آثار به همان اندازه فیلمهای واقعگرا،واجد خلاقیت و نوآوری و ارزشاند اما محققهای سالهای بعد، شاید به دلیل سیطره فضای واقعنمای فیلمهای کانونی، تنها به دسته فیلمهای اخیر بها میدهند و اینگونه اهمیت این دسته از فیلمهای خیالی و فانتزی در سینمای کودک و نوجوان آن سالها دستکم گرفته میشود،یا دست بالا در درجه دوم اهمیت بدان پرداخته میشود.
جز کیا رستمی که به حیطههای آموزشی این گروه سنی علاقه دارد و واقعگرایی وسیلهای است برای انتقال این مفهوم آموزشی به مخاطب کودک و نوجوان یا پدر و مادر او،تنها«شهید ثالث»است که واقعیت را تا انتها میشکافد تا به جوهره زندگی نوجوان ایرانی دست یابد.
در این دوره،مجموعه تلویزیونی«سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن»ساخته نادر ابراهیمی به سال 1355 هم به دغدغههای نوجوانان میپردازد اما فضای واقعی این مجموعه تلویزیونی نمیتواند موفقیت فیلمهای کانونی را تکرار کند و نادر ابراهیمی نیز با این کار اعتباری به سابقه ادبیاش اضافه نمیکند اما مجموعه مورد اشاره را میتوان نشان از توجه جدی به این گروه سنی در رسانهای چون تلویزیون ملی ایران دانست.
عربانی در میانه یک کار سفارشی، به خود جرأت داده و شخصیتهای انیمه شده خود را به تخیل کودکانه نزدیک میکند،بهگونهای که این اثر عربانی را میتوان جزو آثار خیالی سینمای کودک ارزیابی کرد هر چند مضمون آن ظاهرا تبلیغ ایدئولوژی حاکم باشد.
در حیطه سینمای خیالی و فانتزی هم تنها در سال 1364 است که مخاطب سنی کودک و نوجوان بخت آن را مییابد تا با دیدن یک فیلم خیالی کودکانه به معنای واقعی سرگرم شود.
فیلمی که میکوشید سبک و سیاق فیلمهای کانونی در کار با فضاهای واقعی را تکرار کند اما در عمل، در ورطه تکرار،چیزی برای عرضه به مخاطب کودک و نوجوان خود نداشت."