چکیده:
در حکومت، سه نوع شورا قابل تصور است که عبارتند از: شورای پیش از حکومت، شورای مقارن با حکومت و شورای بعد از حکومت. محور اساسی و اصلی در این مقاله، بحث شورا در حکومت است.
شورایی که نصوص کتاب و سنت بر شرعیبودن و رجحان آن دلالت میکند شورای متاخر از حکومت است؛ یعنی شورایی که حاکم، بعد از تمامشدن مشروعیت حکومتش برای ادارة شوون مسلمانان از آن کمک میگیرد. این شورا نیز محدود به اموری است که از سوی خدا و رسول او، بیانی در مورد آنها وجود نداشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"ج- عمر و ابوعبیده وقتی هنوز حتی بین گروه اندک جمعشده در سقیفه، اتفاق نظری در مورد بیعت با ابوبکر و شکل و اصول بیعت با خلیفه و امام بعد از رسول خدا9 بهوجود نیامده بود، به چه مجوزی به بیعت با ابوبکر بهعنوان خلیفة رسول الله9 مبادرت ورزیدند؟ وقتی سایر مسلمانان را با وجود اینکه در مدینه بودند، طرف مشورت خود در انتخاب ابوبکر بهعنوان خلیفة پیامبر قرار نمیدهند، به چه مجوزی آنها را اجبار به بیعت با ابوبکر میکنند؟ آیا بیعت یک یا دو نفر از مسلمانان، دیگران را ملزم به بیعت میکند و در نتیجه مجوز اجبار آنها به بیعت میشود؟ آیا حتی بیعت همة اهل سقیفه (که در آن زمان اقلیت معدودی از مسلمانان مدینه بودند؛ چون صرفا تعداد کمی از انصار در آنجا جمع شدند و از مهاجرین کسی نبود- غیر از سه نفر- و تاریخ شاهد بر این مطلب است و حتی خود سقیفه شاهد بر این مطلب است؛ چرا که محل کوچکی بود که بیش از ده الی بیست نفر در آنجا جا نمیگرفتند و حال آنکه در مدینه، همانطور که آخرین لشکرگشیهای پیامبر نشان میدهد، هزاران مسلمان وجود داشت) میتواند دیگران را که حضور نداشتند ملزم به بیعت کند و مجوزی شود برای اجبار آنها بر بیعت و اگر بیعت نکردند، قتل آنها؟ آیا مجرد بیعت افراد معدودی در مشروعیتبخشیدن به قدرت فرد بیعتشده، کافی خواهد بود؟ اگر اینطور است، چنانچه همزمان چند گروه با چند نفر بیعت کردند، چه باید کرد؟ د- بها و ارزش دلیلی که آن سه نفر از مهاجرین علیه انصار در اجتماع سقیفه برای اثبات محقبودن خودشان در جانشینی پیامبر اقامه کردند چه مقدار است؟ بر اساس نقل تاریخ، استدلال این سه مهاجر این بود که گفتند: «به خدا قسم، عرب راضی به این نیست که شما انصار، ریاستش را بر عهده بگیرید؛ چرا که پیامبر از مهاجرین است، نه انصار و تنها کسانی که نبوت در میان آنها بوده است میتوانند ولایت و خلافت را بر عهده گیرند..."