چکیده:
بر اساس اسناد و شواهد تاریخی، رژیم طاغوت منکرات گوناگونی را در سطح کلان و در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مرتکب گردید. این رژیم در سیاست های داخلی و خارجی خود، تحت تاثیر قدرتهای خارجی به ویژه ایالات متحده آمریکا قرار داشت؛ به گونه ای که حکومت شاه به یک حکومت وابسته و تحت سلطه تبدیل شده بود. همچنین این حکومت، ظلم های گوناگونی را بر ملت ایران در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تحمیل کرد. در چنین شرایطی امام خمینی1 مبارزه با اصل سلطنت را بر حسب مبانی دینی در بستر فقه اسلامی واجب می شمرد که بر اساس آن موفق شد رژیم پهلوی را سرنگون نموده و حکومت اسلامی را تاسیس نماید. مبانی فقهی انقلاب اسلامی در اندیشه ایشان، امر به معروف و نهی ازمنکر، وجوب نفی سلطه اجانب و وجوب مبارزه با ظلم و اعتقاد به انفکاک ناپذیری دین از حکومت است.
خلاصه ماشینی:
"شاید مهمترین مبانی فقهی انقلاب اسلامی در اندیشة امام خمینی، عبارت باشد از: امر به معروف و نهی از منکر، وجوب نفی سلطة اجانب و وجوب ظلمستیزی که در این نوشتار مورد بحث قرار میگیرند.
ازاینرو، به طرح دیدگاههای فقهی حضرت امام در مورد امر به معروف و نهی از منکر که برخی از آنها به نوآوریهایی منجر شده است، خواهیم پرداخت: 1- لزوم اقدام همگانی امام خمینی هر چند قائل به کفاییبودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر است، ولی معتقد است که اگر اقامة فریضه یا ازبینبردن منکر، نیازمند اجتماع عدهای باشد، باید همان عده اقدام کنند (امام خمینی، 1384، ج1: 440).
ایشان در برخی موارد، تکرار امر و نهی را لازم میشمارد و آن در مواقعی است که احتمال داده شود تکرار امر و نهی اثرگذار است (همان:448) ؛ همینطور اگر امر و نهی شخص و یا اشخاصی اثرگذار نبود، اما دیگران احتمال دهند که امر و نهی آنها موثر است، باید امر و نهی کنند (همان) و بالأخره از نظر ایشان، اثر فوری و دفعی لازم نیست، بلکه اگر احتمال دهد در آینده مؤثر باشد، امر و نهی واجب است (همان:445)، بر همین مبنا بود که هنگام طرح نظریة انقلاب اسلامی فرمود: «لازم نیست مبارزه فورا نتیجه دهد» (امام خمینی،1377: 55).
امام خمینی ضمن واکنش به این اقدامات ضد اسلامی رژیم، این اعمال را عامل مبارزه با حکومت و سلطنت بیان کرد: «منطق این بود: (مبارزه با رژیم)؛ [چرا] که برای اسلام، مشکلات پیدا شده است."