چکیده:
یکی از اهداف والای نظریهپردازی در رشتههای گوناگون علمی نیل به نظریههای منسجم برای ارتقای سطح شناخت نظری و علمی در آن رشته است.منابع متعددی درباره فلسفه علم به رشته تحریر درآمده است که البته فقط تعداد اندکی از آنها منظر علم اطلاعات به این موضوع نگریستهاند.بدیهی است که حوزه اطلاعات و ادعاهای علمی درباب آن تحتتأثیر دیدگاههای مختلف دانش قرار دارد؛و شناخت این مفاهیم مختلف دشوارتر از آن است که در یک نگاه مورد مطالعه قرار گیرد.در نتیجه،برای روشن کردن تجزیه و تحلیل و چگونگی رویارویی با این مفاهیم مختلف نظری نگاهی اجمالی به مبانی فکری و فلسفی راهگشاست.اگر میخواهیم که این حوزه ارتقاء باید و رشته اطلاعرسانی به رشتهای بالنده تبدیل شود باید بتوان الگوهای معرفتشناختی و مبانی فکری-فلسفی حاکم بر این الگوها را از یکدیگر بازشناخت و هیچ راه گریزی هم برای آن وجود ندارد.بدینمنظور، مقاله حاضر بر آن است تا با معرفی پارادایمهای موجود و نحلههای فکری درون این پاردایمها مفهوم اطلاعات را مورد تحلیل قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"است که البته فقط تعداد اندکی از آنها منظر علم اطلاعات به این
فکری درون این پاردایمها مفهوم اطلاعات را مورد تحلیل قرار دهد.
نظریه بر این اعتبار،ابزار شناخت اطلاعات محسوب میشود.
به واقع شاید نتوان معنی دقیقی از نظریه ارائه داد و این امر بدان علت است که مطالعهء
این نکته حائز اهمیت است که در روشهایی که به نظریه مربوط میشود باید باز عمل کرد.
میزان تجارب علمی کسب کرده و یا اندوخته بلکه این است که آیا آن رشته توانسته این
دانش علمی نظامی برای توصیف و تبیین جهان است.
مقصود اصلی یک نظریه تبیین این مطلب برای نوع انسان است که چرا یک رویداد یا پدیده با رویداد یا پدیده دیگر مرتبط است؛یا علل یک رویداد چه هستند.
مختلفی است و عمل اطلاعرسانی را تشکیل میدهد؛عناصر علم اطلاعات نشأت گرفته از عناصر
مختلفی است و عمل اطلاعرسانی یک از این منابع است؛فرق میان یک علم و یک مهارت2
فعالیت علمی عادی جدید را هدایت میکند تا اینکه آن نیز با مشکلاتی جدی روبهرو شود
در علم حتی بهطور تقریبی هم به اندازهء مدت این دورهها در زیستشناسی مولکولی نیست، ناشی از این امر ساده است که ذهن بشر در کار خود هدف دارد،در حالی که در قلمرو
گافمن نیز مانند کوهن معتقد است که هیچ پدیدهء علمی ابطال نمیشود،بلکه پدیدهء علمی
جهان تا این زمان از سه لایه روی هم قرار گرفته تشکیل شده بود:انسان-فرهنگ؛
کردن این مفهوم نیست بلکه دلیلی برای تعمیق آن است.
سازمان موجود زنده خود را نشان میدهد و این چیزی است که نظریه شانون را تأیید"