چکیده:
مدیریت دانش،به عنوان پارادایم حاکم بر سازمانهای پیشرو،توان احاطه بر دانش موجود در سازمان را در اختیار مدیران نهاده و امکان تداوم خضورشان را در دنیای پررقابت امروزی،فراهم میسازد. سازمان مبتنی بر دانش،تفاوتهایی با سازمانهای دیگر دارد.این نوع سازمان،به لحاظ نوع ساختار،به گونهای طراحی شده که تولید دانش مطلوب،دسترسی،تسهیم و بهکارگیری آنرا حداکثر مینماید.مدیریت دانش به عنوان واکنشی نسبت به محیط متغیر پیرامون سازمانهاست که با عملیات سازمان،پیوند مستقیم دارد.بدون شک،صیانت از سرمایه دانشی سازمان،نه در گرو حفاظت از داراییهای انباشته،بلکه در نحوهی مدیریت دانشها و مهارتهای موجود در سازمان است و این مهم،جز با شناسایی نقاط قوت و ضعف عملکرد مدیریت دانش و به کارگیری راهکارهای مناسب و مقتضی میسر نمیگردد.در این جستار کوتاه،پس از ارائه مقدماتی از مدیریت دانش،به معرفی الگوی کارت امتیازیمتوازن (BSC) که یکی از الگوهای کارآمد و مطرح مدیریت کیفیت در سطح بین المللی است پرداخته و در ادامه از پتانسیلهای این الگو در ارزیابی مدیریت دانش سازمان سخن خواهیم گفت.
خلاصه ماشینی:
"سال ششم(زمستان 7831)22 (اطلاعشناسی INFORMOLOGY کارت امتیازی متوازن:ابزاری توانمند در ارزیابی مدیریت دانش سازمانها سمیه سادات آخشیکچکیده مدیریت دانش،به عنوان پارادایم حاکم بر سازمانهای پیشرو،توان احاطه بر دانش موجود در سازمان را در اختیار مدیران نهاده و امکان تداوم خضورشان را در دنیای پررقابت امروزی،فراهم میسازد.
Reardon الگوی کارت امتیازی متوازن براساس تحقیقاتی که روبرت کاپلان1و دیوید نورتن2،اساتید دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد در اواخر دهه 0891 میلادی،در بیش از 005 واحد صنعتی انجام دادهاند،بسیاری از مدیران ارشد واحدهای صنعتی از اجرای استراتژی در سازمانها رضایت نداشتند که عمدهترین دلیل آن تدوین استراتژی در سطوح بالای سازمان و عدم مشارکت اعضاء در فرایند برنامهریزی استراتژیک شناسایی شد،با درک محدودیتهای ارزیابی عملکرد با شاخصهای مالی و اینکه سایر فعالیتهای سازمان مانند ارتباط با مشتری،نوآوری،فرایندها و آموزش کارکنان را نیز باید در تدوین استراتژیها دخالت داد،کاپلان و نورتن،در سال 2991 با چاپ مقالهای در مجله مدیریت هاروارد،کارت امتیازی متوازن را به عنوان ابزار مدیریتی نوین برای تدوین استراتژی و ارزیابی عملکرد معرفی کردند.
به هنگام بررسی تکتک سنجهها،سؤالهای زیر مطرح است: -عملکرد فعلی سازمان در زمینه مدیریت دانش چگونه است؟ -عملکرد واقعی مدیران دانشی سازمان در مقایسه با هدف تعیین شده،چه وضعیتی دارد؟ -دلایل اصلی عدم دستیابی به هدف کدامند؟ -برنامه اصلاحی چیست؟ -آیا اقدام اصلاحی صورت گرفته است؟ -آیا اقدمات اصلاحی بر روی نتایج سنجهها تأثیر مطلوبی داشته است؟ اگر قرار است اقدام مناسبی بعد از این تحلیلها صورت گیرد،همه دستاندرکاران بهبود عملکرد باید مفهوم و پیام نتایج را کاملا درک کنند."