خلاصه ماشینی:
"تمایز حکومت اسلامی با حکومت کلیسا نویسنده در نخستین صفحات کتاب، از انگیزههای روحی و فکری خویش که باعث موضع گیری وی در کتاب"من هنا نبداء" شده،پرده بر میدارد و مینوسید: "اولا دوست دارم به این معنی اشاره کنم که حکومت اسلامی را"حکومت دینی" نامیدن،جنایت و اشتباه است زیرا"حکومت دینی"دارای مفهوم تاریخی ویژهای است که مظهر آن حکومت کشیشان و روحانیان مسیحی است که در گذشته روی کار آمده و عمر آن مدتی طول کشیده است،و در آن هنگام آئین مسیحیت در راه پشتیبانی از این نوع حکومت و تسلیم ساختن مردم در برابر آن،به زشت ترین صورتی مورد سوء استفاده قرار گرفته است" وی سپس آنچه را که در کتاب مزبور ادعا کرده بوده،رد کرده مینویسد: "حال آیا در اسلام،روحانیت به آن معنی وجود دارد که حاکمی بتواند در سایه آن،حکومت مطلقی برای خود به وجود آورد و در عین حال مقدس باشد؟اما با این حال من دیر زمانی بود که این مطلب را که امروز آنرا جنایت و اشتباه میدانم،باور داشتم" آنگاه با اشاره به زمامداران ستمگری که به نام اسلام حکومت میکردند،میگوید: "در روزگارانی که بعضی از خلفاء و زمامداران،اسلام را مورد بهره برداری قرار میدادند،اسلام هرگز به هیچ یک از آنها سلطهای همراه با قداست از نوع سلطه پاپ و روحانیت مسیحی نداده است زیرا اسلام هرگز نه از نظر تعالیم و برنامه و نه در مرحله اجرا و عمل،هیچ نوع حکومت کشیش مآبی را تحمل نمیکند،از این رو حکومتهای اسلامی دروغین را بنام حکومت دینی نامیدن و گناه آنرا به گردن اسلام نهادن،بر خلاف انصاف و مروت است..."