خلاصه ماشینی:
"او در ادامه بهعنوان نمونه به تاریخ طبری اشاره میکند که از کتابهای نگاشته شده در ایران پیش از اسلام بهره برده و در زمانی نگاشته شده که کتب فارسی قبل از اسلام در دسترس بوده و طبری که به امانتداری معروف و پدر علم لقب داشته است به جای نقل مستقیم از این کتب به پیروی از همان سنت حاکم،همه را از قول راویانی چون هشام بن محمد،وهب بن منبه یا شعبی نقل کرده و با این رویه مسیر فراموشی کتب تاریخی را هموارتر مینماید.
نویسنده،در ادامه به دورههای تاریخی-ادبی عرب و بررسی آثار و ادبیات ایشان پرداخته و پس از اشاره به تحول عظیم ادبیات عرب در این دوره و وقوع این امر در عراق و ایرانشهر میگوید:این تحول بیشتر توسط ایرانیان انجام گرفته و بنابراین باید در زمینه فارسی در خلال پدیدههایتاریخی و در زمینه عربی که شامل فرهنگ و آثار تمدن ایران قبل از اسلام و جلوهگاه اندیشه و هنر دانشمندان ایرانی در جهان اسلام است،تحقیق شود مؤلف در جلدهای مختلف کتاب بر لزوم این تحقیقات ابرام میورزد.
مؤلف در مقالهای از لزوم همآهنگی بین نویسنده در جلد چهارم، زبان فارسی را مکمل ربان عربی دانسته و اشاره میکند که ایرانیان با گزینش زبان عربی بهعنوان زبان دینی خود در تقویت و گسترش آن کوشیده و یار و مددکار زبان عربی در رسیدن به مرحله تدوین و کتابت شدند فارسی و عربی به خاطر آمیختگی دو زبان سخن به میان آورده،میگوید:«آنچه در اینجا مورد سنجش قرار میگیرد همان مسئله مشترک بین فارسی و عربی یعنی روش معامله آنان با واژههای بیگانه و اهلی کردن آنها و همچنین طرز استفاده هریک از این دو زبان از نیروهای خود به منظور ساختن واژههای نو برای چیزها یا معنیهای نو است."