چکیده:
برخی تحولات مهم دهه آخر قرن بیستم از جمله فروپاشی دیوار برلین، گسست نظام سوسیالیستی شوروی سابق، فرآیند جهانی شدن و همگرایی اقتصادی.انگیزهای برای نویسنده اثر بوده تا در مقام کشف منطق این تحولات برآمده و در فضایی پست مدرنیستی تحولات یاد شده را تحلیل و بررسی کند. کتاب، جامعه مدنی را در سه حوزه اخلاق و فرهنگ، سیاست و اقتصاد مورد بحث قرار میدهد و میکوشد و به منطق مشترک این سه حوزه دست یابد.منطقی که به چیزی جز گفتوگو و تفاهم نیست. به نظر مدسیون، هدف نظام اخلاقی، دستیابی به حقیقت است و حقیقت، چیزی جز حاصل جمع توافق افراد جامعه نیست.هدف نظم سیاسی، ایجاد هماهنگی برای وصول به عدالت از طریق تمرین دموکراسی است و هدف نظام اقتصادی نیز رسیدن به خوشبختی است و راه رسیدن به این هدف، تحقق اقتصاد بازار است. اصالت دادن به توافقات انسانی و سلب اعتبار واقعی از آرمانهای بشری، ، پیچیدن نسخهای یکسان برای همه جوامه مبنی بر ادغام در جامعه جهانی و نادیده گرفتن نقش عوامل خارجی در عقبماندگی جهان سوم از جمله موضوعات قابل انتقاد کتاب است.
خلاصه ماشینی:
"برخی تحولات مهم دهه آخر قرن بیستم از جمله فروپاشی دیوار برلین، گسست نظام سوسیالیستی شوروی سابق، فرآیند جهانی شدن و همگرایی اقتصادی، انگیزهای برای نویسنده اثر بوده تا در مقام کشف منطق این تحولات برآمده و در فضایی پست مدرنیستی، منظومهای از معرفتشناسی ایجاد کرده و تحولات مهم فوق را تحلیل و بررسی نماید.
*ص 96:منظور از ضد استدلال چیست؟(البته از محتوای جمله برمیآید که منظور استدلال متقابل است) *ص 143:استفادههای نابجا از اقتدار یعنی چه؟کارکرد حکومت از نظر مدیسون، تضمین زندهب ودن عرصه عمومی برای زنده ماندن رقابت و امکان استمرار بازی است با آنکه نویسنده مدعی به کار بستن روش هرمنوتیک است اما تعهدی به الزامات آن ندارد؛چرا که نسخهای یکسان برای همه جوامع میپیچد و تنها راه رستگاری را ادغام در جامعه جهانی و اطاعت از معیارهای جامعه مدنی میداند *ص 40 و 84:«ویژهماندن»و «ویژهبودن»به چه معناست؟ *ص 61:ویرانگری اکولوژیک که بهتر بود«نابودی زیست بوم»به کار رود.
نکته مهم آن که یکسانانگاری و همسانانگاری میان پدیدههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نزد مؤلف و جستجو کردن نسبتا شتابزده یک منطق ومدیسون همه عوامل عقبماندگی را در داخل کشورهای جهان سوم جستجو میکند و توجهی به نقش قدرتهای خارجی ندارد متن ترجمه کتاب از ساختار زبان انگلیسی تبعیت میکند و فارسی بودن آن، نه براساس سبک و ساختار جملات، بلکه براساس واژههای آن احساس میشود مشترک و استخراج یک نظام معرفتی نظری از درون تحولات مذکور، تا حدودی سادهانگاری است و این در کشور ما مصداق ندارد."