خلاصه ماشینی:
"اهمیت کتاب حاضر در این است که میتوان بانگاهی جستجوگر و عبرتآموز،تجربهها و ایدههایطرح شده در آن را مورد بازبینی و ارزیابی قرار داد وقابلیت تطبیق این تجربهها را با فرهنگ و هنر بومیسنجید و زمینههای گسترش فعالیتهای قشر جوان راکه بیش از نیمی از جمعیت کشور را در بر میگیرند،شناسایی کره و آنها را به کار بست.
فصل اول این اثر بیانگر مناطره اقتصاددان وموزهشناس درباره کار موزههای هنر است که در اینگفت و گو میزان کارآیی موزهها به لحاظ غیر انتفاعیبودن ارزیابی شده است.
بدین ترتیب نویسنده این مقاله ابتدا موقعیتحرفهای هنرمندان را مورد ارزیابی قرار داده و تصریحمیکند که«درسال 1980،یونسکو دهه 1997-1988 رابه عنوان«دهه توسعه فرهنگی در جهان»اعلام کر ودر آن آموزش هنری جز لاینفک موقعیت و منزلتهنرمندان تلقی شده است.
این امر تا حدودی به این دلیل است که بسیاری ازهنرمندان به ویژه هنرمندان خلاق و شاغل در صنایعدستی برای خود کار میکنند و تا حدودی نیز به ایندلایل در هر حال،استعداد هنر را نمیتوان با معیار مدرکتحصیلی مورد سنجش قرار داد.
» آن چه از این مطالب برمیآید نویسنده مقاله(به تصویر صفحه مراجعه شود)میخواهد نشان دهد که در بازار کار هنر بین میزانتحصیلات و میزان درآمد ارتباط معینی وجود ندارد.
«کار و بیمه بیکاری در هنرهای نمایشی:پدیدهیعدم اطمینان در بازار کار هنری»عنوان آخرین فصلکتاب مورد بررسی است که دو نویسنده آن میشل منگرهنرمندان ضمن داشتنمهارت بسیار و دستمزد خوببا تجربهاندوزی از طریقآموزش ضمن خدمت و اشتغالبه کارهای متنوع،دائما کارفرمای خود راعوض میکنند درآمد هنرمندانبر خلاف درآمد صاحبانمشاغل دیگر ارتباطی باتحصیلات رسمی آنهاندارد و مارک گورگان مساله چشمانداز شغلی نامطمئنهنرمندان را مورد مطالعه قرار دادهاند."