خلاصه ماشینی:
"به نوبهی خود،این ایده ساخته و پرداختهی یک بافت سلسله مراتبی است که از سه فرض مقدماتی تشکیل شده است:1-مرزها نامعین است و نقش علم و تکنولوژی کاهش آنها است؛2-مراکز علمی متغیر تحقیق علمی در جوامع پیرامونی را هدایت میکنند؛و 3-علم جهانی شبکهی وسیعی است به دلیل تأخیر زمانی تسبتا طولانی برزیل در به دست آوردن سنت علمی و نهادهای علمی به نظر میرسد نمیتوان پیشبینی کرد که در آینده این کشور بزرگترین جمعیت علمی در میان کشورهای آمریکای لاتین را داشته باشد.
با این حال تبیین این سنت فرهنگی نمیتواند دلیل استقرار چیزی باشد که شوارتزمن مهمترین نهاد برای توسعهی علم در برزیل مینامد،یعنی دانشگاه مدرن شائوپولو( USP ) بحث او با این پارادوکس مواجه است که چگونه محیط علمی-نهادی و فرهنگی مطلوب ریودوژانیرو یک دانشگاه مدرن و با ثبات را به وجود نیاورد.
همچنین کیوتو تعبیر منفی شوارتزمن از تخصصگرایی از نوع فرانسوی را به شوارتزمن با رد جبرگرایی اقتصادی سادهنگر، قدرت عظیم تغییردهندگی را به فرهنگ مدرن نسبت میدهد که عقلانیگری اروپایی نخبگان برزیلی معرف آن است پروییها در پروردن یک نگرش تحقیق تجربی ناکام ماندند و در عوض بر شیوههای بیشتر مبتنی بر مشاهده تأکید کردند کمک بررسی تأثیر متفاوت در مهندسی و پزشکی اصلاح کرد.
نهایتا درس پارادوکسیکالی که هز تحلیل او به دست میآید-رسی که میتواند به بحث جاری در مورد بقاء و تداوم استراتژیهای آموزش عالی و تحقیقات در آمریکای لاتین کمک کند-این است که پرورش چند مرکز عالی و کادر کوچکی از محققان لایق و پراستعداد(رویکردی که در دههی 1940 در پرو پذیرفته شد) نمیتواند برای ایجاد پویایی لازم به منظور توسعهی مداوم فعالیت علمی کافی باشد."