خلاصه ماشینی:
"برای مثال«ماکس کاپلان» (Max Kaplan) فراغت را در شش گونه معاشرت، شرکت در انجمنها، بازی، هنر، فعالیتهای پر تحرک و فعالیتهای ببیتحرک جای میدهد(40,1976, parker )و یا گروهی نظیر «جان کلی» (John Kelly) آن را به اشکال اوقات فراغت درون خانگی (indoor Leisure) و برون خانگی (out door leisure) تقسیمبندی میکنند(فکوهی، 1379، 135)ولی فعالیتهای فراغتی مورد نظر مؤلفان کتاب که در بر گیرنده ابعادی چون رسمی بودن(شرکت و حضور خود افراد در فراغت)، زمینهای بودن(حضور دولت در فراغت)، فعال بودن(همراه بودن فراغت با یکی از موارد تولید، تجربه و یا خلق و ابتکار)و منفعل بودن (معطوف بودن فراغت به مصرف و نه تولید)است، دیدگاههای صاحبنظران دیگر را نیز در بر میگیرد.
گرچه میتوان از آن در برخی موارد استنباط عام نمود ولی بخش مورد نظر پیشتر معطوف به کشور انگلستان بوده و در زمینه نقش بخشهای کارگزار چون دولت، تجارت و بخش داوطلبانه در امر برنامهریزی و تسهیل شرایط فراغت برای افراد این کشور توضیحاتی میدهد و در جای دیگری از همین فصل به بررسی پیشینه و سیر تاریخی اوقات فراغت در کشور انگلستان(البته بعد از انقلاب صنعتی)و چگونگی تغییر و تحولات ایجاد شده در زمینه مزبور میپردازد.
با مطالعه این فصل احتمالا چند سؤال به ذهن خوانندگان خطور خواهد نمود:الف-چرا کتاب فعالیتهایی چون ورزش، کارهای هنری و گشت و گذار در بیرون از شهر را از سویی در مقوله تفریحات قلمداد نموده و از سویی دیگر آنها را مفاهیمی متفاوت از هم در نظر میگیرد؟ب-چرا هنر و هنر دستی از یکدیگر متمایز میشوند؟ پ-چرا سرگرمی و هنر دستی متفاوت از هم بررسی میشوند؟ت-چرا ورزش در مفهومی جدای از مشغولیات و سرگرمیها، مورد بررسی قرار میگیرد؟مگر نه این است که این مقولهها، مفاهیمی نزدیک به هماند؟ مؤلفین کتاب به طور ضمنی و تلویحی سؤالهای فوق را پاسخ دادهاند ولی این پاسخها چنان در متن پنهاناند که خواننده تنها با قرائت چندین باره میتواند به پاسخ واقعی دسترسی یابد."