خلاصه ماشینی:
"گذشتهی جامعه از این نظر با تربیت اجتماعی در پیوند است که نحوهی ارتباط نسل جدید با سنت و فرهنگ،برحسب تصور ما از تربیت اجتماعی تعیین میشود.
آیندهی جامعه نیز از این جهت با آن در ارتباط است که نوع روابط و حیاط اجتماعی ما در آینده،از نوع تربیت اجتماعی ما متأثر است[پیشین].
تبیین مسئلهی اجتماعی بودن و تربیت اجتماعی در تبیین این مسئله در قرون اخیر دو دیدگاه شکل گرفتهاند که عبارتاند از: دیدگاه لیبرالیسم این دیدگاه فرد و حقوق فردی را در کانون توجه خود قرار میدهد و اجتماعی بودن را تابعی از آن میداند.
آزادی و حقوق فردی مطلوب زمانی ایجاد میشود که افراد در حل مشکلاتشان هوش اجتماعی را به کار گیرند و با روابط اجتماعی،امکان مشارکت و همکاری همه را در حل مسائل اجتماعی فراهم کنند؛یعنی باید برای همهی افراد در حل مشکلات فرصت برابر وجود داشته باشد.
کلبرگ که تحتتأثیر پیاژه است،در نظریهی اخلاقی خود بر لزوم وجود ارتباط ناهمافق برای رشد اخلاقی تأکید دارد و معتقد است که تربیت اخلاقی باید ضرورتا تلقینی باشد.
جهان به سوی سرنوشت ابدی خود که این سرنوشت را خدا مقرر کرده و بنا به خواست اوست،حرکت میکند»[کلانتری مهرجردی،2831]دو نکته در تفکر اجتماعی هگل وجو دارد: نخست اینکه فرد تنها در متن جامعه قابل تصور است.
لذا تربیت اجتماعی باید به این منجر شود که فرد جایگاه خود را در دامن سنتهای اجتماعی و فرهنگ جامعه پیدا کند.
غلبه بر خودمحوری در تربیت اجتماعی باید این امکان را برای فرد به وجود آوریم که بر خودمحوری غلبه کند و با خروج از سلطهی مدارفردی،بتواند در هر دو مدار فردی و اجتماعی حرکت کند."